NOTICE توجه: این یک موضوع قدیمی است که آخرین پست ارسالی آن مربوط به 3962 روز قبل است . لطفا فقط پاسخ ها ، سوالات و درخواست های 100 درصد مرتبط را به آن ارسال کنید و برای درخواست ها و سوالات جدید موضوع جدیدی را ایجاد کنید
نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: مدرک دکترا و ...

  1. #1
    مدیر انجمن mzarkoob آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نام
    مهدی زرکوب
    نوشته ها
    2,902
    تشکر
    1,202
    تشکر شده 2,317 بار در 1,273 پست

    پیش فرض مدرک دکترا و ...

    مطلب جالبی خوندم دیدم بد نیست دوستان هم بخوانند:
    از سال ۸۰ که مدرک لیسانسم را با معدلی بالا، از دانشگاه صنعتی شریف گرفتم تا سال ۱۳۸۴ باید دائماً جواب دوستانم را میدادم که چرا فوق لیسانس نمیگیری. دو باری هم کنکور شرکت کردم و با رتبه خوب در دانشگاه خودم قبول شدم اما نرفتم. سال ۸۶ که کارشناسی ارشد مدیریت را از دانشگاه شریف گرفتم (با رتبه و معدل بالا) باز تا امروز، دوستان زیادی می پرسند که چرا دکترا نمیگیری
    پراکنده در جاهای مختلف جواب داده ام. اما گفتم یک پاسخ تفصیلی اینجا بنویسم

    مقدمه اول:
    یک واقعیت وجود دارد. نباید نظام آموزشی، به مسیر رشد و پرورش ما جهت بدهد، این ما هستیم که مسیر رشد خود را انتخاب و ترسیم میکنیم. شاید سالها بعد، علاوه بر دکترا و پست دکترا، پست پست دکترا، پست پست پست دکترا و هم در دانشگاه ها شکل گرفت. یعنی ما دیگر باید زندگی خود را تعطیل کنیم و تا دم مرگ به در دانشگاهها دخیل ببندیم؟
    هر درجه تحصیلی معنا و مفهوم و کارکردی دارد.

    اجازه بدهید که اول در مورد کارشناسی بگوییم.
    خود کارشناسی یکی از ترجمه های غلط و طنز آمیز است. کارشناس کسی است که سالها تخصص و تجربه دارد. ما هر کسی که چهار سال در دانشگاه میچرخد و غذای ارزان میخورد و روی صندلی های سفت دانشگاه، مینشیند و اس ام اس بازی میکند و با تقلب در پایان ترم نمره ای می آورد، کارشناس مینامیم!
    لیسانس واژه متفاوتی است. لیسانس یعنی مجوز٫ چیزی مثل جواز کسب!

    من وقتی لیسانس مهندسی مکانیک گرفتم، یعنی میتوانم و مجازم با این دانش، امرار معاش کرده و حق دارم در مورد آن حوزه، تا حد دانشم اظهار نظر کنم. من باید چند سال در آن حوزه کار کنم تا به یک «کارشناس» به معنای واقعی کلمه تبدیل شوم.
    به همین دلیل، در عمده کشورهای دنیا، مردم رشته لیسانس خود را با نگرشی به بازار کار و نیازهای روز جامعه، انتخاب می کنند. فوق لیسانس یا کارشناسی ارشد، برای کسانی است که میخواهند در یک حوزه خاص عمیقتر شوند. عموماً وقتی معنی پیدا میکند که کسی لیسانس خوانده و مدتی در آن حوزه کار کرده و سپس تصمیم میگیرد به دانش خودش در آن حوزه عمق دهد.

    مثلاً من مکانیک خوانده ام، سالها در صنعت کار میکنم، میبینم حوزه کنترل و اتوماسیون حوزه جذابی است که دانش من در آن محدود است. به دانشگاه برمیگردم تا دانش خودم را در آن حوزه خاص ارتقاء دهم. طبیعی است کسی میتواند این مقطع را به پایان ببرد که معلومات خود را در حوزه ای با رعایت روش شناسی علمی، به نتایجی کاربردی تبدیل کرده و گزارشی از این فعالیت (تحت عنوان تز یا مقاله) ارائه نماید.
    دکترا برای کسانی است که رسالت خود را تولید علم و پیشبرد مرز دانش جهان در یک حوزه تخصصی می دانند.

    مقدمه دوم:
    اما در ایران تعریف متفاوتی در ذهن مردم است. همه فکر میکنند تا جایی که وقت و استعداد دارند باید این مقاطع را درست یکی پس از دیگری ادامه دهند!
    کارکرد اصلی هم، نه دغدغه توسعه دانش و مهارت فردی است و نه پیشرفت علم. عمدتاً یک عنوان است.
    این را از اینجا میفهمم که میبینم برخی دوستانم در دوره دکترا، درد دل میکنند که باید هر هفته یک مقاله بخوانند! این خود نشان میدهد که مقاله خواندن، یک «درد» است نه «غذایی برای یک روح گرسنه علم. »

    اما حالا دلایل من:
    -
    ما در شرایط امروز کشور، در عمده رشته ها نمیگویم همه. میگویم عمدهمصرف کننده دانش تولیدی جهان هستیم یا اگر هم نیستیم بی دلیل دست به تولید دانش زده ایم (فقط برای حفظ پرستیژ کشور و رتبه های علمی). ما هنوز یک مصرف کننده صحیح هم نیستیم. به همین دلیل مدرک کارشناسی هم، زیادتر از نیازمان است.
    شاید به همین دلیل مسئولان امر، ده ها واحد درس عمومی را به مجموعه دروس دانشگاهی افزوده اند تا این چهار سال به هر حال به شکلی پر شود!

    من کارخانه های بنز و بی ام و و برخی از برترین صنایع دنیا را از نزدیک میشناسم و بارها بازدید کرده ام. مرکز طراحی آنها پر از کسانی است که لیسانس (یا به قول آنها دیپلم مهندسی) دارند و یکی دو نفر دکتر هم برای پرستیژ به مدیریت برخی واحدها منصوب شده اند. من نمیفهمم اگر تولید بنز با لیسانس ممکن است چرا داشتن انبوهی فوق لیسانس و دکترا، به مونتاژ پژو منجر شده است!

    -
    در بسیاری از حوزه ها ما هنوز Generalist هم نداریم پس چرا باید به دنبال Specialist برویم.
    در رشته خودم عرض میکنم. وقتی هنوز در بسیاری از رشته های دانشگاهی ما، هنوز «ارتباطات و مذاکره» را به عنوان یک درس ارائه میدهند و این دو حوزه کاملاً تخصصی از هم تفکیک نشده اند، بیشتر شبیه شوخی خواهد بود که من بروم دکترا بگیرم و مثلاً به طور خاص در خصوص «تفاوتهای الگوهای مذاکره درونسازمانی بین زنان و مردان با سن ۳۰ تا ۴۰ سال در مشاغل خصوصی و بنگاه های کوچک و متوسط در کلانشهر های ایران» تز بنویسم!
    شاید بعد از نوشتن این تز، به من به جای «مهندس شعبانعلی» بگویند «دکتر شعبانعلی». اما من هر بار که دکتر صدایم کنند فکر میکنم دارند مسخره ام میکنند! شاید آنها نفهمند چه میگویند اما من که میدانم معنی دکتر چیست

    -
    شاید یکی از کارکردهای مدرک دکترا، تدریس در دانشگاه ها باشد. اما واقعیت این است که هدف من بزرگتر از تدریس دانشگاهی است. من در حال آموزش به مدیران اقتصادی کشور هستم و فکر میکنم آموزش امروز آنان، فوریت بیشتری دارد تا آموزش جوانان فردا. اگر فردا اقتصاد کشورم، مثل امروز باشد، جوانان کشور شغلی نخواهند داشت تا بتوانند از آموخته های دانشگاهی خود استفاده کنند

    -
    تجربه امروز ایران و جهان نشان داده که بزرگترین تغییرات اقتصادی و مدیریتی و صنعتی جهان را نه دانشگاهیان نظریه پرداز، بلکه صنعتگران عملگرا ایجاد کرده اند. انتخاب با ماست که در زمره کدام گروه باشیم اما من گروه دوم را ترجیح میدهم.

    -
    مبحث هزینه فرصت نیز بحث مهمی است که همیشه به آن اشاره کرده ام. وقتی من میتوانم به جای ۵۰۰۰ ساعت وقت گذاشتن و اخذ مدرک دکترا (با هدف اینکه عنوانی به القابم اضافه شود) ۲ یا ۳ کتاب ارزشمند تألیف کنم که برای ده ها هزار نفر از هم وطنانم مفید فایده واقع شود، خیانت به جامعه است که عنوان و لقب خودم را به نیاز مردم جامعه ام ترجیح دهم.

    خلاصه اینکه به نظر من، نیاز امروز جامعه من مدرک نیست. بلکه ما نیازمند دانشمندانی عملگرا و مطالعه محور هستیم که علم روز دنیا را بیاموزند و آن را همچون لباسی بر قامت فرهنگ و جامعه ما بدوزند و ما را از این عریانی که گرفتار آنیم نجات دهند. ادامه تحصیل در دانشگاه، یکی از روشهای علم آموزی و دانش اندوزی است که ۱۵ سال فعالیت دانشگاهی و صنعتی در ایران و جهان، به من به تجربه ثابت کرده که برای ایران امروز، اگر هم یکی از روشهاست قطعاً بهترین روش نیست.

    من ضمن احترام به همه دوستان عزیزم که در دانشگاهها در خدمتشان هستم، احساس میکنم کار کردن با مدرک دکترا در بسیاری از رشته ها در شرکت های ایرانی مانند به دست داشتن ساعت رولکس برای کسی است که در پرداخت هزینه تخم مرغ شام خود هم دچار بحران است
    یا شبیه پرتاب کردن ماهواره به سمت آسمان، در شرایطی که هواپیماها به سمت زمین سقوط می کنند.
    یا شبیه مطالعه بر روی فن آوری نانو، در کشوری که خط کش ها در ابعاد سانتی متر هم درست اندازه نمی گیرند.

  2. کاربران : 14 تشکر کرده اند از شما mzarkoob برای ارسال این پست سودمند:


  3. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نام
    Advertising world
    نوشته ها
    Many
     

  4. #2
    ناظم انجمن Ma3ood آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    نام
    مسعود
    نوشته ها
    2,248
    تشکر
    1,912
    تشکر شده 3,087 بار در 1,509 پست

    پیش فرض

    ممنون خیلی خیلی حال کردم طرز دیدگاهمون یکیه با این طرف مدرکهایی دارن میدن به این و اون که فرق دیود و ترانزیستور راهم نمی دوونن بعد اومدن دکترا گرفتن خیلی خوب و عالی توضیح داده بوود

    مهدی جان کاش منبعشو هم میگذاشتی
    ویرایش توسط Ma3ood : 23-06-2013 در ساعت 14:40

  5. تشکرها از این نوشته :


  6. #3
    مدير بخش STM32 sadmonew آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نام
    صادق محمدي
    نوشته ها
    2,002
    تشکر
    6,283
    تشکر شده 3,115 بار در 1,408 پست

    پیش فرض

    سلام
    مهدی جان، مطالب مفیدی هست.
    یه جورایی حرف دل منو زدی!
    _____________________________________
    _____________________________________

  7. کاربران : 2 تشکر کرده اند از شما sadmonew برای ارسال این پست سودمند:


  8. #4
    ناظم انجمن vahidasm آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    نام
    وحید
    نوشته ها
    754
    تشکر
    1,068
    تشکر شده 881 بار در 470 پست

    پیش فرض

    سلام منم حرفم همینه
    ما یه داستان غم انگیزی که داریم اینه که هرکی وارد یک رشته میشه معمولا دلیل خاصی برای اومدن به اون رشته نداره فقط به قول خودش اومده که مهندس بشه که یا تو محل کارش بیشتر بهش احترام گذاشته بشه و به عنوان مهندس بهش حقوق بیشتری بدن من همین کلمه رو بارها از هم کلاسی هام شنیدم-بعضی ها هم میان که فقط بگذره........
    یک عده خاص هم که اصلا نمیدونن این رشته ای که توش دارن درس میخونن برای چی استفاده میشه و اینکه اصلا بنیادش چیه و اومدن جای یک سری دیگه رو گرفتن که میتونن مفید واقع بشن
    از اونطرف هم متاسفانه(هزاران بار تاسف) برای سر کار رفتن و اینکه بخوای شغل مورد نظر و مورد علاقه خودت رو پیدا کنی باید معدل خوب و ...... داشته باشی و در واقع تخصص و چیزی تو این مایه ها اصلا مورد نظر نیست
    خلاصه منم زیاد به ادامه تحصیل علاقه خاصی ندارم چرا که فک میکنم وقت تلف کردنه تا همین لیسانس بسته
    اولین مرحله شناخت آفرینش همانا خرد است چشم و گوش و زبان سه نگهبان اویند که لاجرم هر چه نیکی و شر است از همین سه ریشه می گیرد .و افسوس که بدنبال کنندگان خرد اندکند باید که به سخن دانندگان راه جست و باید جهان را کاوش نمود و از هر کسی دانشی آموخت و یک دم را هم برای آموختن نباید از دست داد . فردوسی خردمند

  9. تشکرها از این نوشته :


  10. #5
    مدیر کل انجمن ها morteza_rk آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    نام
    مرتضی رحیمی کردمحله
    نوشته ها
    2,071
    تشکر
    2,376
    تشکر شده 2,899 بار در 1,263 پست

    پیش فرض

    سلام

    مهدی جان واقعا عالی بود. منم همین نظرو دارم. حقیقت تلخه دیگه!
    .
    اَللّهُمَ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجّل الفَرَجَهُم


    وبلاگ شخصی من

  11. تشکرها از این نوشته :


  12. #6
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    نام
    علی حاجی آبادی
    نوشته ها
    240
    تشکر
    46
    تشکر شده 237 بار در 155 پست

    پیش فرض

    یه بار از یه استاد (دکتر) که تو دانشگاه ما dsp درس می داد پرسیدم که تو بازار ایران چه dsp هایی گیر میاد و به نظرتون من از کجا شروع کنم کار و ...
    جواب خیلی جالبی داد! خیلی با افتخار گفت « من از پایان دوره لیسانسم دست به کار عملی نزدم تا امروز! »

  13. کاربران : 2 تشکر کرده اند از شما ali_h برای ارسال این پست سودمند:


  14. #7

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •