NOTICE توجه: این یک موضوع قدیمی است که آخرین پست ارسالی آن مربوط به 4048 روز قبل است . لطفا فقط پاسخ ها ، سوالات و درخواست های 100 درصد مرتبط را به آن ارسال کنید و برای درخواست ها و سوالات جدید موضوع جدیدی را ایجاد کنید
نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: فلسفه چهارشنبه سوری به روایت شاهنامه فردوسی

  1. #1
    کاربر فعال jonbakhsh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    نام
    H.J
    نوشته ها
    371
    تشکر
    192
    تشکر شده 225 بار در 101 پست

    پیش فرض فلسفه چهارشنبه سوری به روایت شاهنامه فردوسی

    سور به معناى میهمانى وجشن مى باشد

    چرا چهارشنبه سورى و چرا آتش برافروختن و چرا از روى آتش پریدن؟ 

    براساس سروده هاى پیروز پارسى، حکیم فردوسى، سیاوش فرزند کاووس شاه در هفت سالگى مادر را از دست مى دهد. پادشاه همسر دیگر را برمى گزیند، سودابه که زنى زیبا و هوسباز بود
    عاشق سیاوش مى شود:

    یکى روز کاووس کى با پسر
    نشسته که سودابه آمد ز در
    زنـاگـاه روى سیاوش بدید
    پراندیشه گشت و دلش بردمید
    زعشق رخ او قرارش نماند
    همه مهر اندر دل آتش نشاند

    سودابه در اندیشه بود تا به گونه اى سیاوش را به کاخ خویش بکشاند، دختر زیبا و جوان خود را بهانه حضور سیاوش کرده و او را فرا خواند:


    که باید که رنجه کنى پاى خویش
    نمائى مرا سرو بالاى خویش
    بیاراسته خویش چون نوبهار
    بگردش هم از ماهرویان هزار

    آنگاه که سودابه سیاوش را در کاخ خویش یافت به او گفت:

    هر آنکس که از دور بیند ترا
    شود بیهش و برگزیند ترا
    زمن هر چه خواهى، همه کام تو
    بر آرم ، نپیچم سر از دام تو
    من اینک به پیش تو افتاده ام
    تن و جان شیرین ترا داده ام

    سودابه پس از این که از مهر و عشق خود به سیاوش مى گوید و همزمان به او نزدیک مى شود. ناگاه او را در آغوش کشیده و مى بوسد

    سرش تنگ بگرفت و یک بوسه داد
    همانا که از شرم ناورد یاد
    رخان سیاوش چو خون شد ز شرم
    بیاراست مژگان به خوناب گرم
    چنین گفت با دل که از کار دیو
    مرا دور داراد کیوان خدیو
    نه من با پدر بى وفائى کنم
    نه با اهرمن آشنائى کنم

    سیاوش با خشم و اضطراب و دلهره به نامادرى خود گفت:

    سر بانوانى و هم مهترى
    من ایدون گمانم که تو مادرى

    سیاوش خشمناک از جاى برخاسته و عزم خروج از کاخ سودابه را کرد.
    سودابه که از برملا شدن واقعه بیم داشت داد و فریاد کرد و درست بسان افسانه یوسف و زلیخا دامن پاره کرده و گناه را به سیاوش متوجه کرد …
    بارى سیاوش به سودابه مى گوید که پدر را آگاه خواهد کرد:

    از آن تخت برخاست با خشم و جنگ
    بدو اندر آویخت سودابه چنگ
    بدو گفت من راز دل پیش تو
    بگفتم نهانى بد اندیش تو
    مرا خیره خواهى که رسوا کنى؟
    به پیش خردمند رعنا کنى؟
    بزد دست و جامه بدرید پاک
    به ناخن دو رخ را همى کرد چاک
    برآمد خروش از شبستان اوى
    فغانش زایوان برآمد بکوى

    در پى جار و جنجال سودابه، کیکاووس پادشاه ایران از جریان آگاه شده و از سیاوش توضیح خواست سیاوش به پدر گفت که پاکدامن است و براى اثبات آن آماده است تا از تونل و راهرو آتش عبور کند. سیاوش گفت اگر من گناهکار باشم در آتش خواهم سوخت و اگر پاکدامن باشم از آتش عبور خواهم کرد

    سیاوش بیامد به پیش پدر
    یکى خود و زرین نهاده به سر
    سیاوش بدو گفت انده مدار
    کزین سان بود گردش روزگار
    سیاوش سپه را بدا نسان بتاخت
    تو گفتى که اسبش بر آتش بساخت
    زآتش برون آمد آزاد مرد
    لبان پر ز خنده برخ همچو ورد
    چو بخشایش پاک یزدان بود
    دم آتش و باد یکسان بود
    سواران لشکر برانگیختند
    همه دشت پیشش درم ریختند

    سیاوش به تندرستى و چاپکى و چالاکى به همراه اسب سیاهش از آتش عبور کرد و تندرست بیرون آمد.

    یکى شادمانى شد اندر جهان
    میان کهان و میان مهان
    سیاوش به پیش جهاندار پاک
    بیامد بمالید رخ را به خاک
    که از نفت آن کوه آتش پَِـرَست
    همه کامه دشمنان کرد پست
    بدو گفت شاه، اى دلیر جهان
    که پاکیزه تخمى و روشن روان
    چنانى که از مادر پارسا
    بزاید شود بر جهان پادشا
    سیاوخش را تنگ در برگرفت
    زکردار بد پوزش اندر گرفت
    مى آورد و رامشگران را بخواند
    همه کام ها با سیاوش براند
    سه روز اندر آن سور مى در کشید
    نبد بر در گنج بند و کلید!


    این اتفاق و آزمایش عبور از آتش در بهرام شید (سه شنبه) آخر سال روى داده بود و از چهارشنبه تا ناهید شید (جمعه یا آدینه) جشن ملى اعلام شد و در سراسر کشور پهناور ایران به فرمان کیکاووس سورچرانى و شادمانى برقرار شد و از آن پس به یاد عبور سرفرازانه سیاوش از آتش همواره ایرانیان
    واپسین شبانه بهرام شید (سه شنبه شب) را به یاد سیاوش و پاکى او با پریدن از روى آتش جشن مى گیرند



    به گهواره عريان همانسان به خاك
    چه مؤمن چه كافر چه انسان چه پا
    خوش آني كه شادي به تن جامه دوخت
    نپنداشت مال و منالش ملاك

  2. کاربران : 8 تشکر کرده اند از شما jonbakhsh برای ارسال این پست سودمند:


  3. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نام
    Advertising world
    نوشته ها
    Many
     

  4. #2
    مدیرکل انجمنها
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نام
    احسان صفامنش
    نوشته ها
    1,763
    تشکر
    919
    تشکر شده 2,261 بار در 1,056 پست

    پیش فرض

    اااااا اینطوریه
    بچه ها بیان برای اثبات بی گناهیمون در قرن 21 از وسط راه رویی که با ترقه های چهارشنبه سوری درست شده رد بشیم. آتیش که قدیمی شده الان آتیش رو فراموش کردن رفتن سراغ ترقه

  5. #3
    همکار hakimzadeh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    نام
    غلامرضا حکیم زاده
    نوشته ها
    150
    تشکر
    147
    تشکر شده 418 بار در 118 پست

    پیش فرض

    خدا شاهده نمی خواستم این را مطلب بگم ولی هرکاری کردم نتونستم نسبت بهش بیخیال بشم.

    آیا متوجه هستید در این مطلب دوتا از داستانهای پیامبران خدا (یوسف و زلیخا و ابراهیم خلیل ا...)در قران مجید توسط حکیم ابولقاسم فردوسی به نامهای سیاوش و سودابه در قالب افسانه مصادره و تمسخر شده است.

    یا متوجه نیستید......

  6. #4
    کاربر فعال jonbakhsh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    نام
    H.J
    نوشته ها
    371
    تشکر
    192
    تشکر شده 225 بار در 101 پست

    پیش فرض

    البته ببخشید منم هر کاری کردم که نگم نتونستم نگم
    اولندش ما این همه توی این مملکت ملا و دانشمند در زمینه دین داریم . اگه این حرف شما درست بود خاطر جمع اینا زود تر از شما شاهنامه و فردوسی شسته بودند پهنش کرده بودند روی بند. یه داستانیو به یه چیز دیگه میچسبونند بعد....
    من نمیدونم چرا چند ساله بعضیا حمله کردند به رسم و رسوم این مردم . کاری دارند میکنند که تازیان با فرهنگ این مردم نکردند . از تخریب تخت جمشید مقبره کورش تا تاریخ قبل از اسلام شاهنامه .......
    ما با وجود بعضیـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــا دیگه توی این مملکت دشمن نمیخایم.

  7. تشکرها از این نوشته :


  8. #5
    همکار hakimzadeh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    نام
    غلامرضا حکیم زاده
    نوشته ها
    150
    تشکر
    147
    تشکر شده 418 بار در 118 پست

    پیش فرض

    بنده بی اساس حرف نزده ام.حداقل در مورد این چند بیت شعر همه چیز به عیان روشن و واضح است.نمی دونم شاید احساس وظیفه بود که متقاعد شدم گوشزد کنم.

    باتوجه به احترام به قوانین انجمن،از ادامه بحث معذورم.
    خداوند یار و نگهدارتان
    وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

  9. #6

  10. کاربران : 2 تشکر کرده اند از شما mzarkoob برای ارسال این پست سودمند:


  11. #7
    مدیرکل انجمنها
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نام
    احسان صفامنش
    نوشته ها
    1,763
    تشکر
    919
    تشکر شده 2,261 بار در 1,056 پست

    پیش فرض

    من خودم با هیچ موضوعی کاری ندارم که کی چی نظری در مورد رسوم و آداب و اسلام و ... داره یا نداره.
    در پست 2 هم از شوخی گفتم که بیایم از وسط ترقه رد شیم.
    من فکر نمیکنم که قدیم ترقه بازی میکردن پس سنت نیست که بخوایم حفظش کنیم وقتی که با هر صدای ترقه یکی به آبا و اجدادمون تا 3000 سال پیش فحش میده
    متاسفانه به این شیوه مورد پسند من یکی که نیست و همچنین پریدن یا نپریدن از روی آتش چه تاثیری در زندگی من داره؟
    متاسفانه در جامعه عده ای هستن که میگن پیامبر 1400 سال پیش بوده و قوانینش قدیمی شده و دیگه کارامد نیست در کنار اون همین افراد میان میگن که 2500 سال قبل ما این بودیم و الان باید اون بشیم!!!!!!!

    ما گذشته ی با افتخاری داشتیم چه 2500 سال پیش چه در زمان اسلام و از دانشمندامون و شاعرامون مشخصه و در زمانهایی مثل قاجارها به خاک سیاه نشستیم و دوباره داریم رشد میکنیم و باید آینده ی با افتخاری داشته باشیم. با آرزوی ایرانی پیشرفته که در هر زمینه ای در جهان حرفی برای گفتن داشته باشه و برای این اول از همه باید از خودمون شروع کنیم و به جای کپی کردن پایان نامه و مقاله خودمون علم رو تولید کنیم و به فناوری تبدیل کنیم و متاسفم برای کسانی که مقاله کپی میکنن و بعد میگن چرا وضعمون اینه چرا فلان اونه

    شما چکار دارین که گذشتتون چه بوده. به فکر آینده باشین. امریکا بدون هیچ گذشته ای الان در این مکان علمی و اقتصادی قرار داره
    ویرایش توسط esisafa : 27-03-2013 در ساعت 01:52

  12. #8
    همکار hakimzadeh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    نام
    غلامرضا حکیم زاده
    نوشته ها
    150
    تشکر
    147
    تشکر شده 418 بار در 118 پست

    پیش فرض

    فکر کنم لینک زیر هم به این مطلب مناسبت داشته باشد.

    مراسم چهارشنبه سوری آریایی به جدبزرگ تمام آریایی های جهان، شاه شاهان کورش کبیر هم آسیب زد

    مقبره کوروش مورد اصابت نارنجک قرار گرفت! +عکس - Tabnak.IR | تابناك

موضوعات مشابه

  1. برنامه نوسی اسمبلی در avr studio
    توسط ted mosby در انجمن برنامه نویسی کامپیوتر/کنترل با کامپیوتر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 24-10-2013, 12:55
  2. میلاد امام علی ابن موسی الرضا(ع) مبارک
    توسط skiboys در انجمن گفت و گوي آزاد
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 17-09-2013, 14:32
  3. اندازه گیری مقدار ولتاژ سینوسی به روش تئوری
    توسط mohammadttl در انجمن الكترونيك قدرت
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-04-2013, 21:40
  4. میدان فردوسی در ایتالیا !!
    توسط vahidasm در انجمن گفت و گوي آزاد
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 20-03-2012, 00:34
  5. کلکسیون پردازنده های مرد روسی
    توسط M3R در انجمن گفت و گوي آزاد
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-08-2010, 12:43

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •