NOTICE توجه: این یک موضوع قدیمی است که آخرین پست ارسالی آن مربوط به 2355 روز قبل است . لطفا فقط پاسخ ها ، سوالات و درخواست های 100 درصد مرتبط را به آن ارسال کنید و برای درخواست ها و سوالات جدید موضوع جدیدی را ایجاد کنید
صفحه 13 از 15 نخستنخست 123456789101112131415 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 241 به 260 از 284

موضوع: طنز به شرط چاقو

  1. #241
    Banned
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نام
    مهدی رحیمی
    نوشته ها
    727
    تشکر
    1,015
    تشکر شده 1,448 بار در 579 پست

    پیش فرض


    یه روزی آقـــای کـــلاغ،
    یا به قول بعضیا جناب زاغ

    رو دوچرخه پا می‌زد،
    رد شدش از دم باغ

    پای یک درخت رسید،
    صدای خوبی شنید

    نگاهی کرد به بالا،
    صاحب صدا رو دید

    یه قناری بود قشنگ،
    بال و پر، پر آب و رنگ

    وقتی جیک جیکو می‌کرد،
    آب می‌کردش دل سنگ

    قلب زاغ تکونی خورد،
    قناری عقلشو برد

    توی فکر قناری،
    تا دو روز غذا نخورد

    روز سوم کلاغه،
    رفتش پیش قناری
    گفتش عزیزم سلام،
    اومدم خواستگاری!

    نگاهی کرد قناری،
    بالا و پایین، راست و چپ

    پوزخندی زد به کلاغ،
    گفتش که عجب! عجب

    منقار من قلمی،
    منقار تو بیست وجب

    واسه چی زنت بشم؟
    مغز من نکرده تب

    کلاغه دلش شیکست،
    ولی دید یه راهی هست

    برای سفر به شهر،
    بار و بندیلش رو بست

    یه مدت از کلاغه،
    هیچ کجا خبر نبود
    وقتی برگشت به خونه،

    از نوکش اثر نبود
    داده بود عمل کنن،

    منقار درازشو
    فکر کرد این بار می‌خره،
    قناریه نازشو
    باز کلاغ دلش شیکست،
    نگاه کرد به سر و دست
    آره خب، سیاه بودش!
    اینجوری بوده و هست
    دوباره یه فکری کرد،
    رنگ مو تهیه کرد
    خودشو از سر تا پا،
    رفت و کردش زرد زرد
    رفتش و گفت: قناری!
    اومدم خواستگاری
    شدم عینهو خودت،
    بگو که دوسم داری
    اخمای قناریه،
    دوباره رفتش تو هم!

    کله‌مو نگاه بکن،
    گیسوهام پر پیچ و خم
    موهای روی سرت،
    وای که هست خیلی کم
    فردا روزی تاس می‌شی!
    زندگی‌مون میشه غم
    کلاغ رفتش به خونه
    نگاه کرد به آیینه
    نکنه خدا جونم!
    سرنوشت من اینه؟!
    ولی نا امید نشد،
    رفت تو فکر کلاگیس
    گذاشت اونو رو سرش،
    تفی کرد با دو تا لیس
    کلاه گیسه چسبیدش،
    خیلی محکم و تمیز
    روی کله‌ی کلاغ،
    نمی‌خورد حتی یه لیز

    نگاه که خوب می‌کنم،
    می‌بینم گردنتو
    یه جورایی درازه،
    نمی‌شم من زن تو
    کلاغه رفتشو من،
    نمی‌دونم چی جوری
    وقتی اومدش ولی،
    گردنش بود اینجوری

    خجالت نمی‌کشی؟
    با اون گوشتای شیکم!؟
    دوست دارم شوهر من،
    باشه پیمناست دست کم!
    دیگه از فردا کلاغ،
    حسابی رفت تو رژیم
    می‌کردش بدنسازی،
    بارفیکس و دمبل و سیم
    بعدش هم می‌رفت تو پارک،
    می‌دویید راهای دور
    آره این کلاغ ما،‌
    خیلی خیلی بود صبور

    واسه ریختن عرق،
    می‌کردش طناب‌بازی
    ولی از روند کار،
    نبودش خیلی راضی
    پا شدو رفتش به شهر،
    دنبال دکتر خوب
    دو هفته بستری شد،
    که بشه یه تیکه چوب
    قرصای جور و واجور،
    رژیمای رنگارنگ
    تمرینهای ورزشی،
    لباسای کیپ تنگ
    آخرش اومد رو فرم،
    هیکل و وزن کلاغ
    با هزار تا آرزو،
    اومدش به سمت باغ

    وقتی از دور میومد،
    شنیدش صدای ساز
    تنبک و تنبور و دف،
    شادی و رقص و آواز
    دل زاغه هری ریخت!
    نکنه قناریه؟
    شایدم عروسی
    بازای شکاریه!

    دیدش ای وای قناری،
    پوشیده رخت عروس
    یعنی دامادش کیه؟
    طاووسه یا که خروس؟
    هی کی هست لابد تو تیپ،
    حرف اولو می‌زنه!
    توی هیکل و صورت،
    صد برابر منه
    کلاغه رفتشو دید،
    شوهر قناری رو
    شوکه شد، نمی‌دونست،
    چیز اصل کاری رو!
    می‌دونین مشکل کار،
    از همون اول چی بود؟
    کلاغه دوچرخه داشت،‌
    صاحب بی ام و نبود

  2. کاربران : 9 تشکر کرده اند از شما kamikazi برای ارسال این پست سودمند:


  3. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نام
    Advertising world
    نوشته ها
    Many
     

  4. #242
    کاربر فعال ilion آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    نوشته ها
    112
    تشکر
    118
    تشکر شده 108 بار در 70 پست

    پیش فرض

    سلام

    بدون شرح !!
    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: m2.jpg
مشاهده: 74
حجم: 25.3 کیلو بایت   برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: m1.jpg
مشاهده: 68
حجم: 68.5 کیلو بایت  

  5. کاربران : 7 تشکر کرده اند از شما ilion برای ارسال این پست سودمند:


  6. #243
    کاربر فعال amiray آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    نام
    عباس یکانلو
    نوشته ها
    351
    تشکر
    187
    تشکر شده 360 بار در 187 پست

    پیش فرض يك داستان عجيب لطفا آن را تا انتها بخوانيد...

    اتومبيل دانشجوی بیچاره ای كه به تنهايي سفر مي كرد در نزديكي صومعه ای خراب شد. دانشجو به سمت صومعه حركت كرد و به رئيس صومعه گفت : «ماشين من خراب شده. آيا مي توانم شب را اينجا بمانم؟ »
    رئيس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت كرد. شب به او شام دادند و حتي ماشين او را تعمير كردند. شب هنگام وقتي دانشجو مي خواست بخوابد صداي عجيبي شنيد. صداي كه تا قبل از آن هرگز نشنيده بود .. صبح فردا از راهبان صومعه پرسيد كه صداي ديشب چه بوده اما آنها به وي گفتند :« ما نمي توانيم اين را به تو بگوييم . چون تو يك راهب نيستي»
    دانشجو با نا اميدي از آنها تشكر كرد و آنجا را ترك كرد.
    چند سال بعد ماشين همان دانشجو بازهم در مقابل همان صومعه خراب شد .
    راهبان صومعه باز هم وي را به صومعه دعوت كردند ، از وي پذيرايي كردند و ماشينش را تعمير كردند. آن شب بازهم او آن صداي مبهوت كننده عجيب را كه چند سال قبل شنيده بود ، شنيد.
    صبح فردا پرسيد كه آن صدا چيست اما راهبان بازهم گفتند: :« ما نمي توانيم اين را به تو بگوييم . چون تو يك راهب نيستي»
    اين بار دانشجو گفت «بسيار خوب ، بسيار خوب ، من حاضرم حتي زندگي ام را براي دانستن فدا كنم. اگر تنها راهي كه من مي توانم پاسخ اين سوال را بدانم اين است كه راهب باشم ، من حاضرم . بگوئيد چگونه مي توانم راهب بشوم؟»
    راهبان پاسخ دادند « تو بايد به تمام نقاط كره زمين سفر كني و به ما بگويي چه تعدادي برگ گياه روي زمين وجود دارد و همینطور باید تعداد دقيق سنگ هاي روي زمين را به ما بگويي. وقتي توانستي پاسخ اين دو سوال را بدهي تو يك راهب خواهي شد.»
    دانشجو تصميمش را گرفته بود. او رفت و 45 سال بعد برگشت و در صومعه را زد.
    دانشجو گفت :‌« من به تمام نقاط كرده زمين سفر كردم و عمر خودم را وقف كاري كه از من خواسته بوديد كردم . تعداد برگ هاي گياه دنيا 371,145,236, 284,232 عدد است. و 231,281,219, 999,129,382 سنگ روي زمين وجود دارد»
    راهبان پاسخ دادند :« تبريك مي گوييم . پاسخ هاي تو كاملا صحيح است . اكنون تو يك راهب هستي . ما اكنون مي توانيم منبع آن صدا را به تو نشان بدهيم.»
    رئيس راهب هاي صومعه دانشجو را به سمت يك در چوبي راهنمايي كرد و به او گفت : «صدا از پشت آن در بود»
    دانشجو دستگيره در را چرخاند ولي در قفل بود . دانشجو گفت :« ممكن است كليد اين در را به من بدهيد؟»
    راهب ها كليد را به او دادند و او در را باز كرد.
    پشت در چوبي يك در سنگي بود . دانشجو درخواست كرد تا كليد در سنگي را هم به او بدهند.
    راهب ها كليد را به او دادند و او در سنگي را هم باز كرد. پشت در سنگي هم دري از ياقوت سرخ قرار داشت. او بازهم درخواست كليد كرد .
    پشت آن در نيز در ديگري از جنس ياقوت كبود قرار داشت.
    و همينطور پشت هر دري در ديگر از جنس زمرد سبز ، نقره ، ياقوت زرد و لعل بنفش قرار داشت.
    در نهايت رئيس راهب ها گفت:« اين كليد آخرين در است » . دانشجو كه از در هاي بي پايان خلاص شده بود قدري تسلي يافت. او قفل در را باز كرد. دستگيره را چرخاند و در را باز كرد . وقتي پشت در را ديد و متوجه شد كه منبع صدا چه بوده است متحير شد. چيزي كه او ديد واقعا شگفت انگيز و باور نكردني بود.

    .

    .

    .
    .
    .
    .
    .
    ..
    .
    .
    .
    .
    .
    .....اما من نمي توانم بگويم او چه چيزي پشت در ديد ، چون شما راهب نيستيد ....

  7. کاربران : 2 تشکر کرده اند از شما amiray برای ارسال این پست سودمند:


  8. #244
    کاربر فعال amiray آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    نام
    عباس یکانلو
    نوشته ها
    351
    تشکر
    187
    تشکر شده 360 بار در 187 پست

    پیش فرض

    دانشجویی که سال آخر دانشگاه را می گذراند به خاطر پروژه ای که انجام داده بود جایزه اول
    را گرفت. او در پروژه خود از ۵۰ نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت و یا
    حذف ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این خواسته
    خود دلایل زیر را عنوان کرده بود:
    ۱- مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می شود.
    ۲- یک عنصر اصلی باران اسیدی است.
    ۳- وقتی به حالت گاز در می آید بسیار سوزاننده است.
    ۴- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می شود.
    ۵- باعث فرسایش اجسام می شود.
    ۶- حتی روی ترمز اتوموبیل ها اثر منفی می گذارد.
    ۷- حتی در تومورهای سرطانی نیز یافت شده است.
    از ۵۰ نفر فوق ۴۳ نفر دادخواست را امضا کردند. ۶ نفر به طور کلی
    علاقه ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می دانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید»
    در واقع همان آب است!!!
    عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود

  9. کاربران : 3 تشکر کرده اند از شما amiray برای ارسال این پست سودمند:


  10. #245
    کاربر فعال ilion آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    نوشته ها
    112
    تشکر
    118
    تشکر شده 108 بار در 70 پست

    پیش فرض

    سلام

    بدون شرح !!
    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: M3.JPG
مشاهده: 66
حجم: 36.4 کیلو بایت   برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: M5.JPG
مشاهده: 70
حجم: 58.5 کیلو بایت  

  11. کاربران : 8 تشکر کرده اند از شما ilion برای ارسال این پست سودمند:


  12. #246
    Banned
    تاریخ عضویت
    Apr 2013
    نام
    صادق علی بخشی
    نوشته ها
    1,148
    تشکر
    1,183
    تشکر شده 1,276 بار در 702 پست

    پیش فرض

    رفتم الکتریکی محلمون گفتم: زنگ درمون خرابه

    یاروگفت: برو میام درست میکنم

    هرچی منتظر شدم نیومد
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    رفتم مغازش میگم چرا نیومدی؟

    میگه اومدم هر چی زنگ زدم هیچکس درو باز نکرد
    خوو من این رو چجوری بکشم طبیعی به نظر برسه.

  13. کاربران : 4 تشکر کرده اند از شما sadeghbakhshi برای ارسال این پست سودمند:


  14. #247
    کاربر فعال ilion آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    نوشته ها
    112
    تشکر
    118
    تشکر شده 108 بار در 70 پست

    پیش فرض

    سلام

    بدون شــرح !!
    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: m6.JPG
مشاهده: 62
حجم: 35.3 کیلو بایت   برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: m7.JPG
مشاهده: 54
حجم: 26.6 کیلو بایت  

  15. کاربران : 3 تشکر کرده اند از شما ilion برای ارسال این پست سودمند:


  16. #248
    Banned
    تاریخ عضویت
    Apr 2013
    نام
    صادق علی بخشی
    نوشته ها
    1,148
    تشکر
    1,183
    تشکر شده 1,276 بار در 702 پست

    پیش فرض

    منطق من 3 حالت داره :
    يا حق با منه
    يا تو نميفهمي حق با منه
    يا اينقدر ميزنمت كه كاملا بفهمي حق با منه!!

  17. کاربران : 4 تشکر کرده اند از شما sadeghbakhshi برای ارسال این پست سودمند:


  18. #249
    کاربر فعال processor آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2010
    نام
    محمد صداقتی
    نوشته ها
    171
    تشکر
    124
    تشکر شده 262 بار در 120 پست

    پیش فرض

    خیلی این حرکت آشناست
    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: engineer1.jpg
مشاهده: 247
حجم: 76.1 کیلو بایت  

  19. کاربران : 8 تشکر کرده اند از شما processor برای ارسال این پست سودمند:


  20. #250
    Banned
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نام
    مهدی رحیمی
    نوشته ها
    727
    تشکر
    1,015
    تشکر شده 1,448 بار در 579 پست

    پیش فرض

    بالاخره انتقام گرفتم ! هاهاهاها !!!
    .
    احترام متقابل رو حال میکنید ؟ اصن آخرشه !
    .
    منو این همه خوشبختی محاله !
    .
    واللا تمرینای ما که ایجوری بود ، واسه شما رو نمیدونم !
    .
    فکر کردی میذارم بری بالا ! بیا پایییین ببینم !
    .
    وااای اصن فکر نمیکردم منم یه روز عاشق شم ! هــــی روزگار !
    .
    اووووخیش . . . صبح شما هم بخیر
    .
    خرخون خرخون که میگن اینه ها !
    .
    بابا تو این وسط چی میخوای آخه ، پرررو
    .
    خلاقیت رو حال کنید !
    .
    از همین جا واسه شادی روحش فاتحه بخونید !
    .
    شانس آورد که تونست خودشو همرنگ محیط کنه ، اوه اوه
    .
    آخییی نازی آدم دلش نمیاد بخورتش !
    .
    من میتونم من میتونم من میتووووونم !
    .
    ادوار مختلف زندگی مردها ! اوهووووم
    .
    خالکوبیه دیگه ! چته !
    .
    شما هم از این پادری ها استفاده میکنید ؟!
    .
    فک کنم این یارو low battery شده بوداا !
    .
    قیافه ی من وقتی از بابام پول میخوام !
    .
    آخه آدم حسابی این چه ترفندیه !
    .
    خوشتل مشتل از نوع میمون !
    .
    اینم که حرف حقیقت دیگه !
    .
    اوخی ، اوخی ، اوخی

    __________________
    ویرایش توسط kamikazi : 07-11-2013 در ساعت 22:37

  21. کاربران : 19 تشکر کرده اند از شما kamikazi برای ارسال این پست سودمند:


  22. #251
    ناظم انجمن Ma3ood آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    نام
    مسعود
    نوشته ها
    2,248
    تشکر
    1,912
    تشکر شده 3,087 بار در 1,509 پست

    پیش فرض

    تدبیر مسئولین برای آلودگی هوای تهران


  23. کاربران : 7 تشکر کرده اند از شما Ma3ood برای ارسال این پست سودمند:


  24. #252
    کاربر فعال M_GH آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    نام
    م. غیور
    نوشته ها
    314
    تشکر
    464
    تشکر شده 367 بار در 177 پست

    پیش فرض

    ههه !


    منبع :
    http://xkcd.com/
    حتما سایر عکس هاش رو هم ببینین !
    ویرایش توسط M_GH : 17-10-2013 در ساعت 22:13

  25. کاربران : 6 تشکر کرده اند از شما M_GH برای ارسال این پست سودمند:


  26. #253
    Banned
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نام
    مهدی رحیمی
    نوشته ها
    727
    تشکر
    1,015
    تشکر شده 1,448 بار در 579 پست

    پیش فرض

    _____________________________________

    بابام سوزن رو گذاشته رو دسته مبل افتاده گم شده همه بسیج شدیم دنبالش می گردیم.
    اومده صحنه رو بازسازی میکنه یه سوزن دیگه میزاره میندازه ببینه کجا می افته
    هیچی دیگه الان همه داریم دنبال دو تا سوزن می گردیم
    _____________________________________
    _____________________________________

    اصـولن دعوت مهمون برای مـا حکم میزبانی بازی های المپیک رو داره
    کـل زیر سـاخـت هـای خـونمـون دچـار پیشـرفـت هـای چشمگیـری میشـه
    _____________________________________
    _____________________________________

    ﺩﯾﺪﯾﻦﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻤﺎ پسره ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﻣﯿﺮﻩ ﻟﺐ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﻌﺪ ﯾﻪ دختره ﻣﯿﺮﻩ ﮐﻨﺎﺭﺵ…؟!
    اینا همش ﭼﺮﺗﻪ …
    ﻣﻦ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺭﻓﺘﻢ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﺳﮓ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﮐﺮﺩﻥ
    یک سال پولامو جمع کردم باهاش ماشین بخرم الان میتونم باهاش ۳ تا سطل ماست سون بخرم!
    _____________________________________
    _____________________________________

    یکی ﺍﺯ ﺩﻻﯾﻠﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ
    ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﻌﺪﺵ ﺍﺯﻡ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ
    _____________________________________

    میگن سوالای تستی تو بهشت، همشون گزینه ی «نمیدانم» هم دارن
    _____________________________________
    _____________________________________

    بعضی ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﮐﻨﻦ
    ﻭﻟﯽ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺻﻮﺭﺗﺸﻮﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﻪ
    _____________________________________
    _____________________________________

    وقت خود را چگونه صرف میکنید؟
    وقتم وقتی وقت
    وقتیم وقتید وقتند
    _____________________________________
    _____________________________________

    خیر سرمون رفتیم شمع روشن کردیم حاجت بگیریم
    یه زنه هم اومد شمعشو پیش شمعای من روشن کرد
    بعد شمعش افتاد رو شمعای من حاجتا قاطی شد الان حالت تهوع بهم دست داده
    _____________________________________


    _____________________________________

    من بچه بودم یه بار به بابام گفتم این هندونه مو دارا (نارگیل) چه مزه ای هستن؟
    بابام نشست گریه کرد
    من یه بار تو اینترنت داشتم میگشتم
    بابام اومد پشت سرم مجبور شدم کل Help ویندوز رو بخونم
    اگه بدونید چه قابلیت هایی که نداره این ویندوز
    _____________________________________
    _____________________________________

    یعنی حجم فکری که قبل خواب تو کله من میاد
    اگه وسط روز میومد روزی ۲ یا شاید ۳ تا اختراع رو تو کارنامم داشتم
    _____________________________________

    یعنی اینقدر که واسه اینترنت شبانه رایگان شب زنده داری کردم
    اگه واسه نماز شب ، شب زنده داری میکردم الان یه سرور اینترنت مفتی تو بهشت داشتم
    _____________________________________
    _____________________________________

    زنه از کوبا تا فلوریدا صد مایل شنا کرده
    که پیام صلح و دوستى رو به جهانیان برسونه
    بعد من چون کنترل دور بود ازم دیشب با تلوزیون روشن خوابیدم
    این خارجیا یه قاشق شکر میریزن تو قهوه بعد نیم دور میچرخونن میذارن کنار یعنی که چی؟
    ایرونیا صبحا نیم ساعت فقط هم میزنن، بازم وجدانشون راضی نمیشه
    _____________________________________
    _____________________________________

    اینایی که صب ساعت ۵ پا میشن میرن میدوئن
    بعد میان دوش میگیرن بعد صبحانه میخورن میرن سرکار
    فتوشاپن !؟
    _____________________________________
    _____________________________________

    وسایل لازم برای مسافرت :
    دخترا : کیف ، مانتو ، شلوار ، شال
    روسری در رنگهای مختلف
    بدلیجات ، ساپورت ، کفش ، صندل ، لوازم آرایش
    پسرا:
    دمپایی ، شلوارک
    قلیــــــــــــــــــــــ ـون
    _____________________________________
    _____________________________________

    امروز دست خط خودمو بردم دارو خونه …
    بهم دارو داد !
    _____________________________________
    _____________________________________

    تو ذهن شما هم
    ابوریحان بیرونی و بوعلی سینا و سعدی و زکریای رازی و خیام و باباطاهر قیافه هاشون یکیه
    _____________________________________
    _____________________________________

    ﻣﻦﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﻓﺘﯽ
    ﺍﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ ، ﻫﯿﭽﮑﺪﻭﻡ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺣﺮﻓﯽ ﮐﻪ ﺯﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﻥ!
    ﻭ ﻣﺮﺗﺒﺎ ﻣﯿﭙﺮﺳﻦ ﺗﻮ ﺑﻪ ﮐﯽ ﺭﻓﺘﯽ !؟
    _____________________________________

    ﺁﻗﺎﻫﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼپسرش، ﺍﺯﺵ پرسیدند ﺁﻗﺎﯼ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﭼﮑﺎﺭﻧﺪ ؟
    ﮔﻔﺖ ﺩیپلوماته ،ﺍﺯ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﭙﻠﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﺎﺕ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﻪ !!
    _____________________________________
    _____________________________________

    خدایا ، اول انقلاب و بعد جنگ رو که تجربه کردیم ، گرونی و تحریم و اینا که بجای خودش ، سیل و زلزله هم که دیگه شده سوژه دوستان ، قربونت این آخر عمری آتشفشان تفتان و دماوند رو هم فعال کن که همه مصیبت ها رو یه جا توی یه پکیج بنام “زندگی” تجربه کرده باشیم
    _____________________________________

    امروز تو مترو بودم داشتم عکسای گوشیمو میدیدم رفتم رو عکس بعدی یارو بغل دستیه میگه بزن عکس قبلیو من کامل ندیدم….
    _____________________________________
    _____________________________________

    نهایت برنامه ریزی و دوراندیشی ای که والدین عزیز در دهه شصت واسه آینده بچه هاشون داشتن این بوده که:
    چه جوری بچه شون نیمه ی اول سال به دنیا بیاد، اول مهر هفت سالگیش بتونه بره مدرسه؛ یه وقت عمرش به بطالت نگذره!
    _____________________________________
    _____________________________________

    پسر خالم رتبه کنکورش اومده باباش با خنده میگه :ماشالا ماشالا ، فقط چند رقم مونده بود پوز اختلاس بزرگ رو بزنه…
    _____________________________________
    _____________________________________

    دقت کردین تو ایران فقط وقتی آرایشِ عروس رو قبول دارن که دیگه حتّی مادرش هم نشناسدش ؟؟؟!
    _____________________________________


    انگار ۹۰% از خستگی آدم تو جورابشه !
    این جورابو که در میاری کلی راحت میشی ..!
    _____________________________________
    _____________________________________

    داشتیم با مامانم تو پاساژ راه میرفتیم یهو مامانم هلم داد داشتم با مخ میخوردم زمین!!!! میگم چرا اینجوری می کنی؟؟؟؟ میگه قوز نکن!!
    _____________________________________
    _____________________________________

    زن پالتو پوست گرون قیمتی که تازه اون روز صبح از فروشگاه خریده بود رو پوشیده بود و مشغول تماشای خودش تو آینه بود، دختر نوجوان که تازه از مدرسه برگشته بود نگاهی به مادرش انداخت و با خشم گفت :
    مامان میدونی به خاطر اینکه تو بتونی این پالتو پوست رو بپوشی و باهاش به دیگران فخر بفروشی یه حیوون معصوم و بی دفاع و بدبخت و بیچاره چه زجری رو متحمل شده ؟
    مادر نگاهی خونسردانه به دخترش کرد و گفت :
    خجالت بکش ، این حرفها چیه پشت سر بابات میگی!!!
    _____________________________________
    آب مقدسش یه خورده سرده‎
    ووووی، یخ دردم بی لحما

  27. کاربران : 11 تشکر کرده اند از شما kamikazi برای ارسال این پست سودمند:


  28. #254
    Banned
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نام
    مهدی رحیمی
    نوشته ها
    727
    تشکر
    1,015
    تشکر شده 1,448 بار در 579 پست

    پیش فرض

    تصاویر ذیل سبک زندگی های مثبت گذشته را در قالب کاریکاتور (کمیک استریپ) با موضوعات مختلف و مقایسه با امروز بخوبی یادآوری میکند امیدواریم خوشتون بیاد و ضعف و قوت های زندگی ها در زمینه های مختلف اعم از مصرف گرایی، کسب و کار، رسم و رسوم، همسایه داری، اخلاق ورزشی و قهرمانی، وضعیت تعلیم و تربیت، ازدواج جوانان، خواستگاری و مجالس عروسی و خیلی چیزهای دیگری که در گذشته پر رنگ تر و نمایان تر از حال بود رو دریابید
    مصرف گرایی
    کسب و کار
    فرهنگ دیروز و امروز
    همسایه داری
    اخلاق ورزشی و قهرمانی
    وضعیت تعلیم و تربیت
    ازدواج جوانان
    خواستگاری
    مجالس عروسی

  29. کاربران : 12 تشکر کرده اند از شما kamikazi برای ارسال این پست سودمند:


  30. #255
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    نام
    مرتضی مجتهدی
    نوشته ها
    313
    تشکر
    1
    تشکر شده 358 بار در 203 پست

    پیش فرض

    من امروز به انجین های اسپمر خبر دادم چواب این سواله 9 هست :d
    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: ras.jpg
مشاهده: 60
حجم: 151.1 کیلو بایت  

  31. کاربران : 2 تشکر کرده اند از شما modj.ir برای ارسال این پست سودمند:


  32. #256
    Banned
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نام
    مهدی رحیمی
    نوشته ها
    727
    تشکر
    1,015
    تشکر شده 1,448 بار در 579 پست

    پیش فرض


    یکی از دوستام عاشق یه دختره بود نامزد کردن با هم؛ خیلی همو دوست داشتن بعد از یه مدت دختره گذاشت رفت با یکی دیگه ازدواج کرد. دوستم اومده بود پیشم سرشو گذاشته بود رو زانوهام گریه می کرد و می گفت: عشق و عاشقی همش دروغه! دیگه می خوام مثل تو باشم عاشق نشم؛ وابسته نشم؛ پست باشم؛ آشغال باشم؛ عوضی باشم؛ مثل لاشخورا زندگی کنم! مونده بودم دلداریش بدم یا بزنم لهش کنم.
    *
    *
    *

    بچه هفت ساله داداشم یه کار بدی کرده بود، مامانش دعواش می کنه و می گه امروز حق نداری تلویزیون نگاه کنی. این بچه هم می گه: این رفتارت یادت باشه، فردا که پیر شدی گذاشتمت خانه سالمندان نگی چرا! یعنی همچین نسلی هستن نسل جدید.
    *
    *

    به مادرم میگم روآندا تو کدوم قاره س؟ میگه آفریقا. می گم از کجا می دونستی؟میگه از اسمش معلومه، مثل زلاندنو. اطلاعات عمومی یعنی بیداد می کنه تو خونه ما.
    *
    *

    یکی از سخت ترین کارای این دوره و زمونه اینه که بدونی چه جوری با یه بچه رفتار کنی که بهت فحش نده.
    *
    *

    امروز بابام ازم پرسید گوشیتو فارسی کردی؟ من گفتم نه نبردم فارسیش کنم چون باید Root بشه. یهو مامانم کاملا جدی گفت خب بده یکی ببره که روش بشه!
    *
    *

    من و بابام رفته بودیم مهمونی، حوصله م سر رفت بهش مسیج دادم: بابا پاشو بریم. وسط صحبتش بود گوشیشو برداشت همه منتظر بودن که صحبتشو ادامه بده، بلندگفت: اِ تویی؟ باشه بابا جان الان می ریم.
    *
    *

    عکس العمل های خانواده بعد از اینکه من با سر و دستی خونین مالنین در اثر تصادف به خونه اومدم: مامانم: صاف می ری حموم خودتو به جایی نمیزنی نجس کاری بشه. داداشم: باز رفتی تو دیوار. بابام: به بیمه خبر دادی؟ مامانبزرگم: ناهار خوردی مادرجون؟
    *
    *

    امروز تو صف نونوایی بودم که یه دفه نونوا گفت: کی سیر خورده؟ منم گفتم: من. گفت: بیا جلو نونتو بدم برو سریع. تا حالا اینجوری تخریب شخصیتی نشده بودم.
    *
    *

    نظافتچی میاد خونمون مامانم قبلش اتاق منو جمع می کنه زشت نباشه یه وقت.
    *
    *


    گاهی نمی تونم تشخیص بدم که من واقعا الان گشنمه یا فقط حوصله م سر رفته!
    *
    *

    بالاخره آه بابام گرفتمون. کولرمون یه ساعت که کار می کنه خودش اتوماتیک وار خاموش می شه.
    *
    *

    کرگدن زورش به همه می رسه می تونه سلطان جنگل بشه، هیکلشم خوبه، ولی خسته ست می فهمی؟ حوصله نداره.
    *
    *

    طرف رفت انجمن اهدای اعضای بدن، عضو بشه جوگیر شد همه رو تیک زد، بعد از مرگش بیمارستان یه شلوار با یه مشت سبیل تحویل خانوادش دادن!
    *
    *

    یکی از روش هایی که مامانا برای زجر دادن بچه هاشون می تونن ازش استفاده کنن اینه که قورمه سبزی درست کنن ولی کم.
    *
    *

    موس بلوتوث خریدم مامانم می گه هیچی نشده سیمشو کندی؟! از بس که بی انضباطی.
    *
    *

    من همون موقعی که بعد ۱۰ساعت کوهنوردی رسیدیم به قله و به سرپرست گفتم که حالا باید چیکار کنیم؟ گفت باید برگردیم، فهمیدم کوهنوردی ورزش اسکلاست:|
    *
    *

    تا حالا دقت کردین تو این مملکت که هیچیش درست کار نمیکنه. دستگاههای خودپردازش درست کار میکنه! نشد یه بار یه هزاری بیشتر بده بیرون!! والااااا )
    *
    *

    انقد بدم میاد وقتی از خواب پامیشم به جای صبحانه، نهار میزارن جلوم
    *
    *

    اگه بعضی‌ از انسانهای اطرافمون رو بدیم به ‌نمکی،
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    به جاش دمپایی ابری بگیریم خیلی‌ مفیدتر واقع می‌شه بوخودااا
    *
    *

    به یارو میگن: با بالش جمله بساز
    می گه: یه گنجشک دیدم با تفنگ زدم به بالش ،
    می گن: نه این بالش ، اون بالش ..
    می گه: با تفنگ زدم به اون بالش ،…
    می گن: اصلن بالش رو بی خیال شو ؛ با تشک جمله بساز ..!!
    می گه: تو شک داری زدم به بالش ؟
    می گن: اصآ با پتو جمله بساز ..!!
    می گه: پَ تــو شک داری زدم به بالش ،
    می گن: اصلا با تخت جمله بساز ..!!
    می گه خیالت تخت ، زدم به بالش
    *
    *
    *
    *
    *
    *
    *
    *
    *
    *
    *

    ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﻳﻪ ﭼﻴﻨﻴﻪ ﻣﻴﺮﻩ ﺑﺎﻻﻱ ﻛﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻣﻴﺰﻧﻪ :
    « ﺳﺎ ﻻﻭهیو ﻻﻥ ﻫﻴﻦ ﺷﻴﻦ ﺗﺎ ﻧﻴﻲ »
    ﻳﻬﻮ ﺍﺯ ﻛﻮﻩ ﺻﺪﺍ ﻣﻴﺎﺩ :
    کصافط ! ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﮕﻮ… )
    *
    *
    *

    ***

    سیاست های غلط به این میگن :
    سیاثط ، صیاصت ، ثیاصت ، سیاصط ، ثیاثت ، صیاست ، صیاثط …
    *
    *
    *

    ﻓﯿﺴــﺒﻮﮎ ﺗﻮﻧﺲ :
    ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻓﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﮔﺮﻭﻧﯽ ﺧﻮﺩش را ﺁﺗﺶ ﺯﺩ
    ۶۵۸۵تا ﻻﯾﮏ ﻭ ۵۵۳ﺷﯿﺮ
    ﻓﯿﺴـــﺒﻮﮎ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ :
    ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﮐﺸﻒ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺍﯾﺪﺯ ﺷﺪﻧﺪ
    ۲۳۶۰۰ﻻﯾﮏ ﻭ۸۹۹ ﺷﯿﺮ
    ﻓﯿﺴــﺒﻮﮎ ﮊﺍﭘﻦ :
    ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﺎﻏﺬ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﺳﺎﺧﺘﻨﺪ
    ۶۵۸۸۰ﻻﯾﮏ ﻭ۵۳۳۸ ﺷﯿﺮ
    ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ :
    دختره:لباسای عیدم اینقدقشنگننننننننننن­نننن ننننننننننن­نننننن!!!!!
    ۱,۵۵۸,۶۸۰,۹۵۰ﻻﯾﮏ ﻭ ۵۶۰۰۰ﺷﯿﺮ
    آمار کشته ها و مجروحین رو دیگه روم نشد بگم

  33. کاربران : 10 تشکر کرده اند از شما kamikazi برای ارسال این پست سودمند:


  34. #257
    کاربر فعال M_GH آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    نام
    م. غیور
    نوشته ها
    314
    تشکر
    464
    تشکر شده 367 بار در 177 پست

    پیش فرض

    ویرایش توسط M_GH : 05-12-2013 در ساعت 00:08

  35. تشکرها از این نوشته :


  36. #258
    Banned
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نام
    مهدی رحیمی
    نوشته ها
    727
    تشکر
    1,015
    تشکر شده 1,448 بار در 579 پست

    پیش فرض


  37. کاربران : 18 تشکر کرده اند از شما kamikazi برای ارسال این پست سودمند:


  38. #259
    عضو جدید Mehmat آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    نوشته ها
    9
    تشکر
    5
    تشکر شده 3 بار در 2 پست

    پیش فرض


  39. #260
    کاربر فعال M_GH آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    نام
    م. غیور
    نوشته ها
    314
    تشکر
    464
    تشکر شده 367 بار در 177 پست

    پیش فرض




    دستورات رقص به روش ریاضی !!



  40. کاربران : 6 تشکر کرده اند از شما M_GH برای ارسال این پست سودمند:


صفحه 13 از 15 نخستنخست 123456789101112131415 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •