NOTICE توجه: این یک موضوع قدیمی است که آخرین پست ارسالی آن مربوط به 2325 روز قبل است . لطفا فقط پاسخ ها ، سوالات و درخواست های 100 درصد مرتبط را به آن ارسال کنید و برای درخواست ها و سوالات جدید موضوع جدیدی را ایجاد کنید
صفحه 1 از 15 123456789101112131415 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 20 از 284

موضوع: طنز به شرط چاقو

  1. #1
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    Exclamation طنز به شرط چاقو

    یه شخصی از خیابون رد میشده ، میبینه یه بچه اصفهانی نشسته كنار خیابون گریه میكنه.

    جلو میره و میگه چی شده عزیزم ،

    پسر بچه میگه سكه ۲۵ تومانی ام را گم كرده ام.

    مرد میگه اینكه گریه نداره بیا این۲۵ تومانی مال تو!

    باز هم به گریه كردن ادامه میده ،

    مرد میپرسه دیگه چیه ؟

    بچه میگه اگه اون سكه را گم نكرده بودم الان ۵۰ تومن پول داشتم .


  2. کاربران : 5 تشکر کرده اند از شما javad naderi برای ارسال این پست سودمند:


  3. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نام
    Advertising world
    نوشته ها
    Many
     

  4. #2
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض


  5. #3
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    بنظر من آدمها دو دسته هستن:

    یا از من پولدارترن که بهشون میگم مال مردم خور یا بی پول ترن که بهشون میگم گدا گشنه


    یا از من سرسخت ترن که بهشون میگم کله خر یا بی خیال ترن که بهشون میگم ببو

    یا از من هوشیارترن که بهشون میگم فضول یا ساده ترن که بهشون میگم هالــو


    یا از من بزرگترن که بهشون میگم گنده بگ یا کوچیکترن که بهشون میگم فسقلی

    یا از من مردم دار ترن که بهشون میگم بوقلمون صفت یا رو راست ترن که بهشون میگم احمق

    خدا رو شکر که بقیه ی ایرانیا مثل من فکر نمیکنن والا معلوم نیست مملکتمون به چه روزی می افتاد !
    ویرایش توسط javad naderi : 02-06-2011 در ساعت 15:04

  6. کاربران : 4 تشکر کرده اند از شما javad naderi برای ارسال این پست سودمند:


  7. #4
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    اصطلاحات جالب و خواندنی پشت کامیونی


    لاستیك قلبمو با میخ نگات پنچر نكن

    *

    بوق نزن ژیان میخورمت

    *

    بر در دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع

    عشق آمد و گفت من بی سوادم

    *

    پشت یه ژیان هم نوشته بود

    جد زانتیا

    *

    قربان وجودت که وجودم زوجودت بوجود آمده مادر

    *

    شتاب مكن، مقصد خاك است

    *

    رادیاتور عشق من ازبهر تو، آمد به جوش

    گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم

    *

    تو هم قشنگی

    *

    کاش جاده زندگی هم دنده عقب داشت

    *

    سر پایینی برنده

    سر بالایی شرمنده

    *

    داداش مرگ من یواش

    *

    كاش میشد سرنوشت را از سر نوشت

    *

    تند رفتن که نشد مردی

    چشم انتظارم كه برگردی

    *

    یا اقدس

    یا هیچكس

    *

    زندگی نگه دار پیاده میشم

    آیی بی وفا کجا میری

    اونطرفی که ورود ممنوعه

  8. #5
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    یک خانم بعد از تصادف چی کار می‌کنه ؟!!




    جالب‌ترین رفتار بعد از تصادف، مربوط به خانم هاست.

    سوالی که مطرح است، اینست که یک خانم بعد‌از تصادف چه می‌کند؟

    در صورت انفجار ماشین از اتومبیل دور می شود؟
    پاسخ؛ خیر.

    با استفاده تلفن همراه خود با ۱۱۰ تماس می گیرد؟
    پاسخ: خیر

    با اوژانس تماس می گیرد؟
    پاسخ: مطمئناً خیر.

    پس بنظر شما چه کاری ممکن است از او سر بزند؟ در حین پایین رفتن در این مورد نیز فکر کنید.

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .




    اره دیگه... خودش رو مرتب می‌کنه!؟



  9. تشکرها از این نوشته :


  10. #6
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    برخورد منفعتی

    یارو تو اتوبوس كبريت ميخواسته به بغلي ميگه

    اسمت چيه ؟

    -يوسف. به به،

    شغلت چيه؟ -زنبوردار به به،

    كجا ميري؟ -اهواز عجب جايي،

    كبريت داري؟ -نه…..

    نه و نكمه، با اون اسمت، پدرسگ پشه باز، تو اين گرما سگ ميره اهواز كه تو ميرى

  11. کاربران : 2 تشکر کرده اند از شما javad naderi برای ارسال این پست سودمند:


  12. #7
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    در بانک و آخر کلاس





  13. تشکرها از این نوشته :


  14. #8
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    درمان بی نظیر آزار شوهر

    زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر روانشناس میره ..
    دکتر می پرسه : چه اتفاقی افتاده؟
    خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم عصبانی و ناراحت میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه و عصبانیتش رو سر من خالی می کنه !!!
    دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه : هر وقت شوهرت عصبانی و ناراحت اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.
    دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت !!!
    خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم عصبانی و ناراحت اومد خونه، من شروع کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت!!!
    دکتر گفت: میبینی؟! اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا خود به خود حل میشن !

  15. کاربران : 3 تشکر کرده اند از شما javad naderi برای ارسال این پست سودمند:


  16. #9
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    سه تا زن انگليسي ، فرانسوي و ایرانی

    سه تا زن انگليسي ، فرانسوي و ایرانی با هم قرار ميزارن كه اعتصاب كنن و ديگه كارای خونه رو نكنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از يك هفته نتيجه كارو بهم بگن.

    زن فرانسوي گفت:

    به شوهرم گفتم كه من ديگه خسته شدم بنابراين نه نظافت منزل، نه آشپزي، نه اتو و نه … خلاصه از اينجور كارا ديگه بريدم. خودت يه فكري بكن من كه ديگه نيستم يعني بريدم!

    روز بعد خبري نشد ، روز بعدش هم همينطور .

    روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست كرده بود و اورد تو رختحواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتي بيدار شدم رفته بود .

    زن انگليسي گفت:

    من هم مثل فرانسوي همونا را گفتم و رفتم كنار.

    روز اول و دوم خبري نشد ولي روز سوم ديدم شوهرم

    ليست خريد و كاملا تهيه كرده بود ، خونه رو تميز كرد و گفت كاري نداري عزيزم منو بوسيد و رفت.

    زن ایرانی گفت :

    من هم عين شما همونا رو به شوهرم گفتم

    اما روز اول چيزي نديدم

    روز دوم هم چيزي نديدم

    روز سوم هم چيزي نديدم

    شكر خدا روز چهارم يه كمي تونستم با چشم چپم ببينم

  17. کاربران : 3 تشکر کرده اند از شما javad naderi برای ارسال این پست سودمند:


  18. #10
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    کشیش وتست پسرش

    کشیشى یک پسر نوجوان داشت و کم‌کم وقتش رسیده بود که فکرى در مورد شغل آینده‌اش بکند. پسر هم مثل تقریباً بقیه هم‌سن و سالانش واقعاً نمی‌دانست که چه چیزى از زندگى می‌خواهد و ظاهراً خیلى هم این موضوع برایش اهمیت نداشت.

    یک روز که پسر به مدرسه رفته بود، پدرش تصمیم گرفت آزمایشى براى او ترتیب دهد.

    به اتاق پسرش رفت و سه چیز را روى میز او قرار داد:
    یک کتاب مقدس،
    یک سکه طلا
    و یک بطرى مشروب .
    کشیش پیش خود گفت :
    « من پشت در پنهان می‌شوم تا پسرم از مدرسه برگردد و به اتاقش بیاید. آنگاه خواهم دید کدامیک از این سه چیز را از روى میز بر می‌دارد. اگر کتاب مقدس را بردارد معنیش این است که مثل خودم کشیش خواهد شد که این خیلى عالیست. اگر سکه را بردارد یعنى دنبال کسب و کار خواهد رفت که آنهم بد نیست. امّا اگر بطرى مشروب را بردارد یعنى آدم دائم‌الخمر و به درد نخوری خواهد شد که جاى شرمسارى دارد.»
    مدتى نگذشت که پسر از مدرسه بازگشت. در خانه را باز کرد و در حالى که سوت می‌زد کاپشن و کفشش را به گوشه‌اى پرت کرد و یک راست راهى اتاقش شد. کیفش را روى تخت انداخت و در حالى که می‌خواست از اتاق خارج شود چشمش به اشیاء روى میز افتاد. با کنجکاوى به میز نزدیک شد و آن‌ها را از نظر گذراند.

    کارى که نهایتاً کرد این بود که کتاب مقدس را برداشت و آن را زیر بغل زد. سکه طلا را توى جیبش انداخت و در بطرى مشروب را باز کرد و یک جرعه بزرگ از آن خورد . . .

    کشیش که از پشت در ناظر این ماجرا بود زیر لب گفت:

    « خداى من! چه فاجعه بزرگی ! پسرم سیاستمدار خواهد شد ! »« خداى من! چه فاجعه بزرگی ! پسرم سیاستمدار خواهد شد ! »

  19. #11
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    چگونه دعوا شروع می شود


    شخصی از ملا پرسید: می دانی دعوا چگونه اتفاق می افتد؟

    ملا بلافاصله كشیده ای محكم در گوش آن مرد می زند و می گوید: اینطوری!

    نتیجه اخلاقی : بشما چه که چطوری اتفاق میفته

    و دوما از ملا چیزی نپرسین

    و سوما اگه دیدی دستشو بلند کرد زود در رو

    و چهارما بیکاری که با این مطلب میری سر کار

  20. تشکرها از این نوشته :


  21. #12
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    امتحان فلسفه و جواب بسیار جالب

    يه روز يه استاد فلسفه مياد سر کلاس و به دانشجوهاش ميگه:

    امروز ميخوام ازتون امتحان بگيرم ببينم درسهايي رو که تا حالا بهتون دادمو خوب ياد گرفتين يا نه…!

    بعد يه صندلي مياره و ميذاره جلوي کلاس و به دانشجوها ميگه:

    با توجه به مطالبي که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنيد که اين صندلي وجود نداره؟!

    دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روي برگه…

    بعد از چند لحظه يکي از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد…

    روزي که نمره ها اعلام شده بود، بالاترين نمره رو همون دانشجو گرفته بود !

    اون فقط رو برگه اش يه جمله نوشته بود:

    .

    کدوم صندلي ؟

  22. تشکرها از این نوشته :


  23. #13
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    استخر آپارتمانی



  24. #14
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    حکمت نصف بودن دیه زنان


    زنی رو به خدا کرد و گفت: چرا باید دیه ما نصف مردها باشد؟

    خداوند مهربانانه فرمود: بنده ی من!

    اگر با کشتن، تو را از شوهرت بستانند،

    به او بیست میلیون می رسد،

    ولی اگر او را بکشند تو صاحب چهل میلیون می شوی

    زن خندید و گفت: خدایا حکمتت را شکر!

  25. تشکرها از این نوشته :


  26. #15
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    تعریف عشق در اسپانیا ، ایتالیا و ایران


    اسپانيايي ها ميگن :

    “عشق ساكت است اما اگر حرف بزند از هر صدايي بلندتر است “

    ايتاليايي ها ميگن:

    “عشق يعني ترس از دست دادن تو !”

    ايراني ها ميگن :

    “عشق سوء تفاهمي است بين دو احمق و…. كه با يك ببخشيد تمام ميشود !”

  27. تشکرها از این نوشته :


  28. #16
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    دیکشنری انگلیسی به شیرازی

    Am I right=می نه؟

    Yes=ها والوو

    No =نه كاكو

    Really!! =نه آمو؟؟

    Oh my God! =یا ابالفضل

    Why =بری چی چی؟

    bye=كاری باری؟

    maybe=گاسم

    leave me alone= آم برو او ورو بیزو باد بیاد

    u made me confused= آم کله پرک گرفتم

    wow= ووی آمووو

    come here =بی اینجو

    Take it easy= عامو ولش كن،حوصله داری شمو هم ماشاللو

    so cute =جونم مرگ نشی!

    that’s true= همی‌ نه‌

    I took my shoes and skipped=ارسیو زدم زیر چلم گوروختم

    Gas Square=فلکه ی گازو

    Hard=قایم

    Tape=نیوار

    Slow down!=حالو چه خبره؟

    You are disgusting=جیگری بشی

    Sunshine=آفتوو

    Great=باریكلوو

    Excuse=بونه

    Dear=گمپ گلم

    when some body eats too much=عام بپوكی

    wait=صبرم بده،امونم بده

    good quality=خوبوو

    ‎lizard=كلپوك

    washing yourself before praying=دست نماز

    a square shape device that you can pray on it=جنماز

    How are you=باكیت نی؟

  29. تشکرها از این نوشته :


  30. #17
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    این دیگه آخر مد هست !!



  31. #18
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    رنگ و دیوانگی

    سفيد رنگ آرامش است، اگر در اتاقي با رنگ سفيد بماني، از فرط آرامش ديوانه مي شوي.

    سياه رنگ جدي است، اگر در اتاقي با رنگ سياه بماني، از فرط نااميدي ديوانه مي شوي.

    قرمز رنگ جذاب و گرم است، اگر در اتاقي با رنگ قرمز بماني از فرط هيجان ديوانه مي شوي،

    زرد رنگ زندگي است، اگر در اتاقي با رنگ زرد بماني از فرط اضطراب ديوانه مي شوي،

    صولا اگر زياد در اتاق بماني ديوانه مي شوي، زياد هم ربطي به رنگها ندارد

  32. #19
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    ”شجاعت يعني چه؟” یعنی این


    در یکي از دبيرستان ها هنگام برگزاري امتحانات سال ششم دبيرستان به عنوان موضوع انشا اين مطلب داده شد که ”شجاعت يعني چه؟”

    محصلي در قبال اين موضوع فقط نوشته بود : ”شجاعت يعني اين”

    و برگه ي خود را سفيد به ممتحن تحويل داده بود و رفته يود !

    اما برگه ي آن جوان دست به دست دبيران گشته بود و همه به اتفاق و بدون …استثنا به ورقه سفيد او نمره 20 دادند .

    فكر ميكنيد اون دانش آموز چه كسي مي تونست باشه؟ دکتر علی شریعتی

  33. تشکرها از این نوشته :


  34. #20
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    کج دار و مریض یا کج دار و مریز؟



    اصطلاح کج دار و مریز یا به صورتی که بیشتر مردم فهم می کنند و می نویسند

    «کج دار و مریض» از جمله اصطلاحاتی است که توسط مردم به اشتباه به کار می رود.

    مردم آن رابا مریضی مرتبط می دانند و البته درک درستی از آن ندارند.

    این اصطلاح در اصل کج دار و مریز است. به معنای اینکه ظرف را کج نگه دار و در عین حال مواظب باش که نریزد.

    بنابراین می بینید که نسبتی با مریضی ندارد. شاعر در این خصوص می گوید:

    رفتــم بـه سـر تـربت شمس تبـریـــز دیــدم دوهــــزار زنگیــــان خونــریـــز

    هر یک به زبان حال با من می گفت جامی که به دست توست کج دار و مریز

    حال که این را دانستیم بیایید از این اصطلاح زیبا و ادبی درست استفاده کنیم!

صفحه 1 از 15 123456789101112131415 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •