NOTICE توجه: این یک موضوع قدیمی است که آخرین پست ارسالی آن مربوط به 2355 روز قبل است . لطفا فقط پاسخ ها ، سوالات و درخواست های 100 درصد مرتبط را به آن ارسال کنید و برای درخواست ها و سوالات جدید موضوع جدیدی را ایجاد کنید
صفحه 8 از 15 نخستنخست 123456789101112131415 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 141 به 160 از 284

موضوع: طنز به شرط چاقو

  1. #141
    مدیرکل انجمنها Doloop آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    نام
    حسين
    نوشته ها
    1,964
    تشکر
    3,312
    تشکر شده 3,086 بار در 1,371 پست

    پیش فرض

    یک روز توی پیاده رو به طرف میدان تجریش می رفتم…

    از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس، کاغذهای رنگی قشنگی دستشه ولی به هر کسی نمیده!

    خانم ها رو که کلا تحویل نمی گرفت و در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کاغذ رو می داد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند، اهل حروم کردن تبلیغات نبود ….

    احساس کردم فکر می کنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی گرون قیمت رو نداره ،لابد فقط به آدمهای باکلاس و شیک پوش و با شخصیت میده! از کنجکاوی قلبم داشت می اومد توی دهنم…!!!

    خدایا، نظر این تبلیغاتچی خوش تیپ و با کلاس راجع به من چی خواهد بود؟! آیا منو تائید می کنه؟!!

    کفشهامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و کفشم برق بزنه!

    شکم مبارک رو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو کاملا بی تفاوت نشون بدم!

    دل تو دلم نبود. یعنی منو می پسنده؟ یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده…؟!


    همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخند نگاهی بهم کرد و یک کاغذ رنگی به طرفم گرفت و گفت: "آقای محترم! بفرمایید!"
    قند تو دلم آب شد!
    با لبخندی ظاهری و بدون دستپاچگی یا حالتی که بهش نشون بده گفتم: ا ِ، آهان، خب چرا من؟
    من که حواسم جای دیگه بود و به شما توجهی نداشتم! خیلی خوب، باشه، می گیرمش ولی الآن وقت خوندنش رو ندارم! کاغذ رو گرفتم …
    چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک تولدی که دست یک آقای میانسال بود! وایسادم و با ولع تمام به کاغذ نگاه کردم، نوشته بود::
    .
    ……

    ……

    .دیگر نگران طاسی سر خود نباشید، پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا !!
    *** اللّهم عجّل لولیک الفرج ***

  2. کاربران : 9 تشکر کرده اند از شما Doloop برای ارسال این پست سودمند:


  3. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نام
    Advertising world
    نوشته ها
    Many
     

  4. #142
    ناظم انجمن Ma3ood آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    نام
    مسعود
    نوشته ها
    2,248
    تشکر
    1,912
    تشکر شده 3,087 بار در 1,509 پست

    پیش فرض پ ن پ

    رفتم باغ وحش از نگهبان می پرسم ببخشید آقا قفس شیرا کجاست ؟ میگه بازدید کننده ای ؟
    میگم پَ نَ پَ از اقوامش هستم اینورا کار داشتم گفتم سری بهش بزنم
    .
    .
    .
    دارم چایی میخورم داغ داغ سوختم ، بابام میگه : سوختی ؟
    میگم : پ نه پ رفتم مرحله بعد !!!
    .
    .
    رفتم عابربانک، یارو داره جون میکنه با دستگاه کلنجار میره بعد ده دقیقه برمی گرده میگه شما هم کار داری؟ پ ن پ پیک موتوری ام وایسادم نامه اداری تونو تایپ کنین ببرم.
    .
    .
    .
    سر جلسه به جلوییم می گم سوال 3 بلدی ؟ میگه آره می خوای ؟
    میگم پَ نَ پَ نگرانت بودم می خواستم اگه ننوشتی بت بگم .
    .
    .
    .
    مگسه نشسته رو برنج به خواهرم میگم : مگس ، میگه بکشمش ؟
    میگم پَ نَ پَ زشته برنج خالی بخوره یکم خورشت بریز واسش

  5. کاربران : 6 تشکر کرده اند از شما Ma3ood برای ارسال این پست سودمند:


  6. #143
    ناظم سایت KHM آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    نوشته ها
    1,047
    تشکر
    2,895
    تشکر شده 2,131 بار در 905 پست

    پیش فرض



















  7. کاربران : 8 تشکر کرده اند از شما KHM برای ارسال این پست سودمند:


  8. #144
    مدیرکل انجمنها Doloop آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    نام
    حسين
    نوشته ها
    1,964
    تشکر
    3,312
    تشکر شده 3,086 بار در 1,371 پست

    پیش فرض

    مینی بوس پر از مسافر به سوی مقصد در حرکت بود که مردی رو می بینن که تلو تلو می خورده و منتظر تاکسی بوده. فکر می کنن حالش بده، توقف می کنند و مرد بی چاره رو سوار می کنند. همین که راه می افتند، مرد مست به دور و برش نگاهی می کنه و می گه: "عقبی ها بی شرفن، جلویی ها بی شعورن، سمت راستی ها خرن و سمت چپی ها گاون!"
    راننده مینی بوس شاکی می شه و چنان می کوبه روی ترمز که همه ی مسافرها روی همدیگه می افتند! راننده میاد مرد مست رو از زیر دست و پای مسافرها می کشه بیرون و می گه: مردک! اگر جرات داری یک بار دیگه بگو کی خر و گاو و بی شعوره!
    مرد مست با کمال خونسردی می گه: "من از کجا بدونم؟ با اون ترمزی که تو کردی همه قاطی شدند!"
    *** اللّهم عجّل لولیک الفرج ***

  9. کاربران : 6 تشکر کرده اند از شما Doloop برای ارسال این پست سودمند:


  10. #145
    کاربر فعال M_GH آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    نام
    م. غیور
    نوشته ها
    314
    تشکر
    464
    تشکر شده 367 بار در 177 پست

    پیش فرض















  11. کاربران : 5 تشکر کرده اند از شما M_GH برای ارسال این پست سودمند:


  12. #146
    کاربر فعال M_GH آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    نام
    م. غیور
    نوشته ها
    314
    تشکر
    464
    تشکر شده 367 بار در 177 پست

    پیش فرض

    نيمه شب پريشب گشتم دچار کابوس
    ديدم به خواب حافظ توي صف اتوبوس
    گفتم: سلام حافظ گفتا : عليک جانم
    گفتم: کجا روي؟ گفت والله خود ندانم
    گفتم : بگير فالي گفتا نمانده حالي
    گفتم: چگونه اي؟ گفت: در بند بي خيالي
    گفتم که تازه تازه شعر و غزل چه داري؟
    گفتا که مي سرايم شعر سپيدباري
    گفتم: ز دولت عشق، گفتا: کودتا شد
    گفتم: رقيب، گفتا: کله پا شد
    گفتم: کجاست ليلي؟ مشغول دلربايي؟
    گفتا: شده ستاره در فيلم سينمايي
    گفتم: بگو، ز خالش، آن خال آتش افروز؟
    گفتا: عمل نموده، ديروز يا پريروز
    گفتم: بگو ز مويش، گفتا که مش نموده
    گفتم: بگو، ز يارش، گفتا ولش نموده
    گفتم: چرا؟ چگونه؟ عاقل شده است مجنون؟
    گفتا: شديد گشته معتاد گرد و افيون
    گفتم: کجاست جمشيد؟ جام جهان نمايش؟
    گفتا: خريده قسطي تلويزيون به جايش
    گفتم: بگو، ز ساقي حالا شده چه کاره؟
    گفتا: شدست منشي در دفتر اداره
    گفتم: بگو؛ ز زاهد آن رهنماي منزل
    گفتا: که دست خود را بردار از سر دل
    گفتم: ز ساربان گو با کاروان غم ها
    گفتا: آژانس دارد با تور دور دنيا
    گفتم: بگو، ز محمل يا از کجاوه يادي
    گفتا: پژو، دوو، بنز يا گلف نوک مدادي
    گفتم که قاصدت کو آن باد صبح شرقي
    گفتا که جاي خود را داده به فاکس برقي
    گفتم: بيا ز هدهد جوييم راه چاره
    گفتا: به جاي هدهد ديش است و ماهواره
    گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد؟
    گفتا: به پست داده، آورد يا نياورد؟
    گفتم: بگو ز مُشکٍ آهوي دشتِ زنگي
    گفتم: سراغ داري ميخانه اي حسابي؟
    گفتا: آنچه بود از دَم گشته چلو کبابي
    گفتم: بيا دو تايي لب تر کنيم پنهان
    گفتا: نمي هراسي از چوب پاسبانان؟
    گفتم شراب نابي تو دست و پا نداري؟
    گفتا که جاش دارم وافور با نگاري
    گفتم: بلند بوده موي تو آن زمان ها
    گفتا : به حبس بودم اَز ته زدند آن ها
    گفتم: شما و زندان؟ حافظ ما رو گرفتي؟
    گفتا: نديده بودم هالو به اين خرفتي

  13. کاربران : 3 تشکر کرده اند از شما M_GH برای ارسال این پست سودمند:


  14. #147
    کاربر فعال M_GH آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    نام
    م. غیور
    نوشته ها
    314
    تشکر
    464
    تشکر شده 367 بار در 177 پست

    پیش فرض

    سلام بچه ها
    این کلیپ رو نگاه کنین
    فقط بخندین
    راجع به یه گربست!

    http://www.persiangig.com/pages/down...beh%20Avaz.flv

  15. کاربران : 2 تشکر کرده اند از شما M_GH برای ارسال این پست سودمند:


  16. #148
    ناظم سایت KHM آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    نوشته ها
    1,047
    تشکر
    2,895
    تشکر شده 2,131 بار در 905 پست

    پیش فرض

    کــاریکلماتــــور

    یارو 10 کالری از خوردن یه رانی وارد بدنش میشه ، ولي حاضره 12 كالري بسوزنه اون دو تا تیکه میوه باقیمونده ته قوطی و در بیاره
    هيچ کادوي زشت و به درد نخوري دور انداخته نميشود !
    فقط از خانه اي به خانه ديگر و از شخصي به شخص ديگر منتقل ميشود !
    من نميدونم اين مامانا که وسايل خودشون رو يه جايي ميزارن,
    بعد خودشونم يادشون ميره کجاس ... چه جوريه که تو پيدا کردن وسايلي
    که ما به اصطلاح تو 7 تا سوراخ موش قايم ميکنيم تبحر خاصي دارن
    اندر حکايت اختلاس بزرگ:
    شهرام جزايري: «منو از اينجا بيارين بيرووووون... اينا دارن منو مسخره ميکنن... به من ميگن آفتابه دزد!!!»
    خدايا فقراي کشورم را به سومالي منتقل کن تا از کمک هاي ما برخوردار شوند!
    يکي از نمونه هاي بارز تهاجم فرهنگي اينه که:سالهاست در توليد گوجه فرنگي خود کفا شديم اما هنوز اسمش به گوجه ملي تغيير نيافته!
    خدايا لطفا برو و به بعضي از آنهاييکه ايمان آورده اند يادآوري کن که تو خدا هستي نه آنها !!
    راز موفقيت چيست؟ "تصميم گيري درست".
    تصميم گيري درست از چه ناشي ميشود؟ "از تجربه"
    تجربه از چه بدست مي آيد؟ "از تصميم گيري هاي غلط !!
    پس از مرگ از شخصي پرسيدند :
    جواني خود را چگونه گذراندي ؟
    ندايي از عرش برآمد که :
    بدبخت ايرانيه ،
    ولش کنين ،
    برين سراغ سوال بعدي....
    یه روز يه بابايي پسرش فارغ التحصيل ميشه ..هيچي هم بارش نبوده.
    زنگ ميزنه به پارتيش ميگه : دمت گرم واسه پسرم يه شغلي پيدا کن.
    پارتيه ميگه : ميخواي سفيرش کنم؟
    باباهه ميگه : نه بابا اون خيلي زياده..
    پارتيه ميگه : ميخواي وزيرش کنم ؟
    ... ... ... ... باباهه ميگه : اوووووووف نه...
    پارتيه ميگه : ميخواي وکيلش کنم ؟
    باباهه ميگه : نه بابا يه جايي کارمندي چيزيش کن..
    پارتيه ميگه : شرمنده اون ديگه سواد ميخواد... :
    فقط يه ايراني ميتونه شامپو رو تو يه هفته تموم کنه و تهش رو با آب قاطي‌ کنه و يک ماه بيشتر استفاده کنه
    امروز داشتم کتاب ميخوندم يه جمله خيلي قشنگ توش ديدم... خواستم لايک بزنم که يهو يادم افتاد کتاب نه فيسبوک...
    خدا نگذره از كساني كه شير حموم رو روي وضعيت دوش مي‌بندن و از حموم خارج مي‌شن!
    عمه ي توماس اديسون مجددا در بيانيه اي به مردم شريف ايران اعلام کرد:
    توماس فقط برق را اختراع کرده است لطفا به خاطر قبضش ما را مورد عنايت قرار ندهيد
    !!!!! والاااااااا چه کاريه..
    تا حالا دقت کردين سر سفره وقتي به طرفت ميگي نمکدون و بده ...اول خودش نمک ميريزه رو غذاش بعد ميدن بهت
    بعد از يک عمر، بالاخره نفهميدم که هنگام روبوسي بايد دو بار صورت طرف مقابل رو ببوسم يا سه بار، تا هر دو نفر ضايع نشيم
    پدر بزرگ رو به نوه:
    بدو برو قایم شو
    امروز مدرسه رو پیچوندی معلمت اومده دنبالت
    نوه: نـــــــه، شما باید قایم شی، ... من بش گفتم نمیام چون شما فوت کردین!!!
    ديــکتــاتــور کيــست؟
    ديــکتــاتــور اون بچّه ي دو سالـــست که بيست نــفــر مجبورند به خاطــر اون کــارتون نــگاه کنــنــد
    يکي از ترس ناک ترين جملات دوران مدرسه ،اين بود که : "يه برگه از کيفتون بياريد بيرون"
    سيب تا حالا 3تا کار مهم کرده!!
    اول حوا رو گول زد،
    بعد نيوتن رو از خواب بيدار کرد،
    و در آخر نظر آقاي استيو جابز - رئيس کمپانيAppLe - رو به خودش جلب کرد

  17. کاربران : 5 تشکر کرده اند از شما KHM برای ارسال این پست سودمند:


  18. #149
    ناظم انجمن Ma3ood آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    نام
    مسعود
    نوشته ها
    2,248
    تشکر
    1,912
    تشکر شده 3,087 بار در 1,509 پست

    پیش فرض

    بدون شرح

  19. کاربران : 4 تشکر کرده اند از شما Ma3ood برای ارسال این پست سودمند:


  20. #150
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    وقتی دنیا اومدم بابام 30 سالش بود
    3 سالم بود بابام 33 سالش بود 11 برابر سن من
    5 سالم بود بابام 35 سالش بود 7 برابر سن من
    10 سالکی بابام 40 ساله بود 4 برابر سن من
    15 سالگی بابام 45 سالش بود 3 برابر سن من
    30 سالگی بابام 60 سالش بود 2 برابر سن من
    اگه همین طوری پیش برم از بابام بزرگتر میشم مگه نه؟؟؟
    (جواد نادری)

  21. کاربران : 5 تشکر کرده اند از شما javad naderi برای ارسال این پست سودمند:


  22. #151
    ناظم انجمن vahidasm آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    نام
    وحید
    نوشته ها
    754
    تشکر
    1,068
    تشکر شده 881 بار در 470 پست

    پیش فرض

    مرد بیکاری برای آبدارچی گری در شرکت مایکروسافت تقاضای کار داد. رئیس هیات مدیره با او مصاحبه کرد و نمونه کارش را پسندید.سرانجام به او گفت شما پذیرفته شده اید. آدرس ایمیل تان را بدهید تا فرم های استخدام را برای شما ارسال کنم.مرد جواب داد : متاسفانه من کامپیوتر شخصی و ایمیل ندارم.رئیس گفت امروزه کسی که ایمیل ندارد وجود خارجی ندارد و چنین کسی نیازی هم به شغل ندارد.

    مرد در کمال ناامیدی آنجا را ترک کرد. نمی دانست با ده دلاری که در جیب داشت چه کند.تصمیم گرفت یک جعبه گوجه فرنگی خریده دم در منازل مردم ان را بفروشد. او ظرف چند ساعت سرمایه اش را دوبرابر کرد . به زودی یک گاری خرید. اندکی بعد یک کامیون کوچک و چندی بعد هم ناوگان توزیع مواد غذایی خود را به راه انداخت.

    او دیگر مرد ثروتمند و معروفی شده بود. تصمیم گرفت بیمه عمر بگیرد. به یک نمایندگی بیمه رفت وسرویسی را انتخاب کرد. نماینده بیمه آدرس ایمیل او را خواست ولی مرد جواب داد ایمیل ندارم. نماینده بیمه با تعجب پرسید شما ایمیل ندارید ولی صاحب یکی از بزرگترین امپراتوریهای توزیع مواد غذایی هستید. تصورش را بکنید اگر ایمیل داشتید چه می شدید؟ مرد گفت احتمالا آبدارچی شرکت مایکروسافت بودم
    اولین مرحله شناخت آفرینش همانا خرد است چشم و گوش و زبان سه نگهبان اویند که لاجرم هر چه نیکی و شر است از همین سه ریشه می گیرد .و افسوس که بدنبال کنندگان خرد اندکند باید که به سخن دانندگان راه جست و باید جهان را کاوش نمود و از هر کسی دانشی آموخت و یک دم را هم برای آموختن نباید از دست داد . فردوسی خردمند

  23. کاربران : 9 تشکر کرده اند از شما vahidasm برای ارسال این پست سودمند:


  24. #152
    مدیرکل انجمنها
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نام
    احسان صفامنش
    نوشته ها
    1,763
    تشکر
    919
    تشکر شده 2,261 بار در 1,056 پست

    پیش فرض

    آقا دمتون گرم ولی این ماکروسافت خیلیا رو ثروتمند کرده ها. قبلا یکی از بچه ها هم یک داستان ایجوری گفته بود که مرد بعد از ناامیدی رفت موس پد ساخت و ثروتمند شد.
    نتیجه اخلاقی اینه که هر وقت شرکت زدین ، یه آگهی استخدام بدین و همه رو به یه دلیلی رد کنید. اونوقت تمام ایرانی ها بعد از مدتی ثروتمند میشن. به همه هم بگین شرط مصاحبه فقط داشتن 10 هزار تومان ته جیبه از تمام مال دنیا. نه بیشتر نه کمتر
    قصد جسارت ندارم فقط خواستم با این داستان سازی ها شوخی کرده باشم. حس طنزم گرفت

  25. تشکرها از این نوشته :


  26. #153
    کاربر فعال M_GH آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    نام
    م. غیور
    نوشته ها
    314
    تشکر
    464
    تشکر شده 367 بار در 177 پست

    پیش فرض

    عاقبت سرعت
    یه ماشین که با سرعت میره و ...
    کخخخخخخخخخخخخخخخخخ

    http://m-ghayour.persiangig.com/video/AghebateSorat.flv

    (گمونم اون دوتا عروسک باشن نه آدم)

  27. کاربران : 2 تشکر کرده اند از شما M_GH برای ارسال این پست سودمند:


  28. #154
    مدیرکل انجمنها
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نام
    احسان صفامنش
    نوشته ها
    1,763
    تشکر
    919
    تشکر شده 2,261 بار در 1,056 پست

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط m_gh نمایش پست ها
    عاقبت سرعت
    یه ماشین که با سرعت میره و ...
    کخخخخخخخخخخخخخخخخخ

    صفحه مورد نظر پیدا نشد - پرشین گیگ

    (گمونم اون دوتا عروسک باشن نه آدم)
    نه من چند سال پیش این کلیپ رو کاملشو دیدم. خیلی خفنه. بنده خدا یکی از اونا هم سرش قطع میشه. بعدش ادامه داره. یک زنه هم بعدش اونقدر ناله و زاری میکنه که ...

  29. #155
    ناظم انجمن Ma3ood آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    نام
    مسعود
    نوشته ها
    2,248
    تشکر
    1,912
    تشکر شده 3,087 بار در 1,509 پست

    پیش فرض

    رانندگان ماشین های حمل مرغ به جلیقه ضد گلوله و اسلحه تجهیز شدند!
    .
    .
    .

    افه جدید دخترای دم بخت :

    من خودم خواستگار مرغ فروش داشتم رد کردم.!!!!!!!!!

    .
    .
    .
    یعنی ما اگه توی یه خونه با ۱۰ تا اتاق هم باشیم،

    این ۴ تا اعضای خونواده ی ما یه طوری خودشون رو توی

    روایت هست که توماس ادیسون تا ۱۲ سالگی خنگ بوده

    اما مادرش همیشه بهش می گفته که روزی تو مرد بزرگی میشی

    و همینطور هم شد!!!

    اما ما از بچگی اگه اّنیشتین هم باشیم از بس پدرو مادرمون میگن

    “تو هیچ پخی نمیشی” آخرش با کلی ترفیعِ درجه میشیم همون پُـــــــخ !

    .
    .
    .
    .
    مهمترین موردی که باید به کاربران ایرانی گوشزد کرد این است که

    بابا جان اول ایمیل www نداره
    .
    .
    .
    چه قانونیه که هرچی پسر خوشگله گیر دختر زشت میفته!

    هر چی هم دختر خوشگله گیره پسر زشت ؟!

    من نگران خودمم :|

    احتمالاً اگه این قانون درست کار کنه گودزیلا گیرم میاد !

  30. کاربران : 6 تشکر کرده اند از شما Ma3ood برای ارسال این پست سودمند:


  31. #156
    ناظم سایت KHM آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    نوشته ها
    1,047
    تشکر
    2,895
    تشکر شده 2,131 بار در 905 پست

    پیش فرض

    اگه نگيم و نخنديم
    پياز ميشيم و مي گنديم



    خدااااااااا چرا همش ما؟ بس نیست؟
    به خدا ایوب هم اگه تو این دورو زمونه بود کم میاورد قاطی میکرد:|




    When I was 15
    .
    .
    .
    انکار نکن ، می دونم”وِن آی واز پونزده” خوندیش!!!


    ديشب يه پشه رو تو هوا گرفتم،
    تا اومدم تو مشتم لهش كنم ديدم دستم خيس شد، فك كردم خونه، دستمو وا كردم ديدم داره گريه ميكنه، گفتم چته؟! خودتو زدي به موش مردگي؟
    يهو بغضش تركيد و گفت: اي بابا! گوشت كه خيلي وقته نمي‌خوريد، مرغ هم كه شده كيلوئي 8000 تومن، اونم ديگه كسي نمي‌خوره، خوناتون مزه ترب سفيد ميده...
    ما خودمون ميخوريم ولي بچه هامون يه هفته‌اس لب به خون نزدن ...
    ديگه بغض امونش نداد و مـُرد !



    زَوَّجتُکَ نَفْسی فی المُدَّةِ الْمَعْلوُمَه عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلوُم . ..»بگو: «قَبِلْتُ» !
    .
    .
    .
    الان که اینو خوندی به عقد موقت من در اومدی نخند!!
    دیگه کار از کار گذشته! شب میام شام آماده باشه


    ایوب ابتدا از کاربران اینترنت ایران بود که بعد ها خداوند هنگامی که صبر و پایداری ایوب را دید، او را به پیامبری برگزید!


    به دوستم اس میدم میگم تولدت مبارک...
    میگه مرسی عزیزم تولد تو هم مبارک !
    جوونا دارن از دست میرن به خدا... :|

    یکی تعریف میکرد که
    من و داداشم خیلی با هم صمیمی هستیم و همیشه با همیم... ولی داداشم همه کارهاشو مثل پاس کردن چک ها تعمیر ماشینش و ... رو میندازه گردن من!!! یه روز با خانواده دور میز ناهار نشسته بودیم و داشتیم ناهار میخوردیم که من برگشتم به زن داداشم گفت ای بابا پس کی بچه دار میشین من عمو بشم دیگه!!! بابام با خنده گفت سعید جان اون که دیگه دست داداشته دست خانمش نیست... منم مشغول خوردن بودم گفتم اوووووه اگه به اون باشه که اینم میندازه گردن من!!!! یه دفعه دیدم همه ساکت شدن.... در اپسیلون ثانیه خودمو گم و گور کردم!!!

    بابام اومده بهم میگه :
    پاشو برو ماشین رو بزن تو پارکینگ
    میگم : بابا به خدا خسته م ، نمی تونم !!
    میگه : ده تومان می دم برو ، منم خسته م.....
    میگم : بیخیال .... ده تومان میدم خودت برو ....
    پاشده شلوارش و می پوشه و میگه مرد نیستی اگه ندی
    پای مردونگیم موندم ده تومان پیاده شدم بهش دادم !!!
    داد میزنه میگه : خانوم پاشو بیا بریم بستنی بخوریم !!!!!
    من :|
    بابا )))
    خانواده س داریم ما :|

    درسته که ما روزه نمیگیریم ولی دیگه اینقدر هم کافر نیستیم که اگه واسه افطاری جایی دعوت شدیم نریم !


    ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻩ :
    ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ!...ﻣﻨﻮ ﯾﺎﺩﺗﻪ؟؟؟
    ﻧﻮﺷﺘﻢ:ﻧﻮﭺ!
    ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻩ:ﺣﺪﺱ ﺑﺰﻥ؟
    ﻧﻮﺷﺘﻢ:ﺯﻫﺮﺍ ؟ ﺁﺭﻣﯿﺘﺎ؟ ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ ؟
    ﻣﻬﺴﺎ ؟ ﻧﺮﮔﺲ؟ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﻭﺍﻻ!
    ﮐﺪﻭﻣﺸﯽ؟
    ﺩﺧﺘﺮﻩ بیشعور ﮔﻮﺷﯿﺸﻮ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ!!
    ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ!!
    ﻓﻘﻂ ﺑﻠﺪﻥ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﺎ ﭘﺴﺮﺍ
    ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﻦ

    آقا خروسه ضمن اظهار خوشنودی از افزایش قیمت مرغ ادامه داد خیلی خوشحالم که بالاخره نوامـیس عریان ما از پشت ویترینها جمع آوری شه

    ميخواستم اتاقمو جاروبرقي بكشم و در حينش آهنگم گوش کنم!
    ام پي 3 مو روشن كردم شروع كردم با جديت تمام جارو كشيدن
    بعد 5 دقيقه مامانم زد رو شونم.
    هدفونو در آوردم گفتم ، جانم مامان؟!
    گفت جارو خاموشه!!!
    منومیگی:|

    من و تموم فرشته های خدا داشتیم آسمون رو برای اومدن آخرین و قشنگ ترین فرشته خدا آماده می کردیم… تا این که تو اومدی… گند زدی به جشن ما!


    دعای حیف نون: خدایا به من مغز بده تا بتوانم سکته مغزی کنم واعضای بدنم را به نیازمندان اهداء کنم!


    حیف نون میره تهران میبینه همه آستین کوتاه پوشیدند. با خودش میگه:
    پَ ای تهرونیا دماغشون با چه پاک ایکونن!؟



    برا ده ثانیه چشم از موتورم برداشتم دو دَرِش کردن. رفتم کلانتری میگه پنجشنبه مامور تجسس زودتر میره خونه برو شنبه بیا، شنبه رفتم میگه زنگ بزن 110 صورت جلسه کنه تو محل! یعنی یارو دزده تو افغانستان داره با موتورم تک چرخ میزنه من هنوز نتونستم شکایت کنم!

    خانوما این دفعه تو خیابون داشتین می رفتین یهو یه زورگیر اومد تیغتون بزنه، هول نکنین!
    سریع روسریتونو بردارید! 110 اگه نرسه، گشت ارشاد حتما میاد!




    یا اینکه یه ساندویچ بگیری دستت!




    ای کـــاش وقتـــــی بچــــه بـــودم جوجه رنگـــیـــــامُ با ندونم کـــاری نمــی کشـــتم....
    الــان یه بوگاتی و یه ویلا تو سواحل اسپانیا داشتم


    بد‌ترین قسمت توالت فرنگی اینه که وقتی‌ سیفون رو می کِشی، به جای این که اقدامی در رابطه با حذف عامل بیگانه بکنه، بعد از چرخ چرخ عباسی، صاف ذُل می زنه تو چشات و می گه:
    عمو! یه دور دیگه!

    یعنی ما اگه توی یه خونه با 10 تا اتاق هم باشیم،
    این 4 تا اعضای خونواده ی ما یه طوری خودشون رو توی
    خونه پخش میکنن که ،
    توی هیچ نقطه ای از خونه نمیشه تنها باشی !!
    یعنی بارسلونا هم این طوری از فضاهای خالی زمین
    استفاده نمی کنه !!



    اگر خواستید در مسافرت به گه خوردن بیوفتید،
    برای بچه های 9-10 ساله همراهتان از شماره گذاری ِ پلاک ِ ماشین ها بگویید؛
    که هر شهری شماره ی خاص ِ خودش را دارد و فلان.
    بعد هم شاهد ِ سوالات باشید...

    فک کنم مغزم رسما تو کماست ، الان یکی زنگ زده موقعی خداحافظی بهش میگم سره دعا منو افطار کنین


    از حیف نون میپرسن نظرت درمورد اهمیت آب چیه ؟
    میگه: اگه آب نباشه، مانمی تونیم شنا کنیم واگه نتونیم شنا کنیم غرق میشیم!!!



    ياروبا حیف نون با هم همسایه بودن…. هر سی ثانیه برق یکيشون میرفته…
    تحقیق میکنن میبینن از چراغ راهنمایی برق دزدیدن




    ویرایش توسط KHM : 23-08-2012 در ساعت 15:45

  32. کاربران : 10 تشکر کرده اند از شما KHM برای ارسال این پست سودمند:


  33. #157

  34. کاربران : 5 تشکر کرده اند از شما mzarkoob برای ارسال این پست سودمند:


  35. #158
    کاربر فعال M_GH آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    نام
    م. غیور
    نوشته ها
    314
    تشکر
    464
    تشکر شده 367 بار در 177 پست

    پیش فرض

    به ‌نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین
    خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین
    خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن‌الخالقین
    پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین
    خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین
    رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین
    دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین !
    نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!
    مرا ساده و بی‌ریا آفرید / جدا از حسادت و بی‌خشم و کین
    زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین
    من ساده چیدم از آن تک‌ درخت / و دادم به او سیب چون انگبین
    چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین
    و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین
    تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این
    که زن از همان بدو پیدایش‌ات / نشسته مداوم تو را در کمین !

    به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید
    خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید !
    برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید !
    مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید !
    به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
    تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
    ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
    خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید !
    وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید
    برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره ، پری ، نسترن آفرید
    برای من اما فقط یک نفر / براد پیت من را حَسَنْ آفرید !
    برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید
    به نام خدایی که سهم تو را / مساوی تر از سهم من آفرید

  36. کاربران : 3 تشکر کرده اند از شما M_GH برای ارسال این پست سودمند:


  37. #159
    ناظم انجمن Ma3ood آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    نام
    مسعود
    نوشته ها
    2,248
    تشکر
    1,912
    تشکر شده 3,087 بار در 1,509 پست

    پیش فرض

    کشف حجاب در تهران توی روز روشن باور نکردنیه اما تصاویر خودشون گویا همه چیز هست

    چند روز پیش داشتم از یکی از شهرک های اطرف تهران عبور میکردم که با دیدن این صحنه جفت پا پریدم رو ترمز.

    نه بابا ، این خانومه با شلوارک اون هم تو روز روشن وسط خیابون …….

    کشف حجاب در تهران توی روز روشن !!!


    واسه همین رفتم جلو که از نزدیک ببینمش آب دهنم رو قورت دادم و آروم نزدیک شدم…


    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    .
    .
    .
    .

    شانس ما رو ببین



    خوش باشید

  38. کاربران : 10 تشکر کرده اند از شما Ma3ood برای ارسال این پست سودمند:


  39. #160
    مدیر انجمن javad naderi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نام
    جواد نادری زاده
    نوشته ها
    830
    تشکر
    225
    تشکر شده 1,334 بار در 602 پست

    پیش فرض

    شعر عمو سبزی فروش به زبان انگلیسی
    Oh yeuncle vegetable seller
    ......OH ye
    ............Do you have vegetable?
    oh ye
    I want a lemon
    Oh ye
    I want you alone
    Oh ye
    uncle vegetable seller
    Oh ye
    I want a cherry
    Oh ye
    Your strawberry
    Oh ye
    uncle vegetable seller
    Oh ye
    I want coconate
    Oh ye
    Can I spank your butt?
    Oh ye



  40. کاربران : 6 تشکر کرده اند از شما javad naderi برای ارسال این پست سودمند:


صفحه 8 از 15 نخستنخست 123456789101112131415 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •